امامت و رهبری نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دستش را مي گيرد و مانع مي شود . اگر اينطور باشد هيچ فرقي بين بنده و اميرالمؤمنين نيست چون هم من به طرف گناه مي روم و هم او ، منتها براي او يك مأمور فرستاده اند كه مانع مي شود ولي براي من مأمور نفرستاده اند . اگر مأمور خارجي مانع گناه كردن انسان شود كه هنر نشد .مثل اينست كه شخصي دزدي مي كند و من دزدي نمي كنم ولي من كه دزدي نمي كنم به خاطر اينست كه هميشه پاسباني همراه من است . در اين صورت من هم مثل او دزد هستم با اين تفاوت كه او دزدي است كه پاسبان جلويم را نگرفته و من دزدي هستم كه پاسبان جلويش را گرفته . اين ، هنري نيست .مسئله عمده در مسئله عصمت ، عصمت از گناه است . عصمت از خطا مسئله ديگري است كه آن نيز دو گونه است . يكي مسئله خطاي در تبلي احكام است كه بگوئيم پيمبر احكام را براي ما بيان كرده است ولي شايد اشتباه كرده ، شايد خدا به گونه اي به او وحي كرده و او اشتباها به گونه اي ديگر گفته همانطور كه ما اشتباه مي كنيم ، به ما مي گويند برو اين پيام را برسان ، بعد ما مي رويم عوضي مي گوئيم . يعني اصلا اعتمادي به گفته پيمبر نيست از باب اينكه ممكن است اشتباه كرده باشد . قطعا چنين چيزي نيست . اما در ساير مسائل . در اينجا آقاي مهندس خيلي سرعت قضاوت نشان دادند و به اميرالمؤمنين ظلم كردندو واقعا ظلم فاحشي بود . شما چطور به اين سرعت قضاوت كرديد كه اگر شما به جاي امير المؤمنين بوديد ، عبد الله بن عباس را انتخاب نمي كرديد و . . . ؟ در اينگونه مسائل تاريخي قضاوتهاي ظني مانعي ندارد . انسان درباره شخصي قضاوت مي كند كه من فكر مي كنم اگر فلان كس در پانصد سال پيش به جاي ان كار ، اين كار را مي كرد بهتر بود . كسي مي گويد قطعا ؟ مي گويد من اينطور فكر مي كنم . اين ، مانعي ندارد . ولي در اينگونه مسائل قضاوت قطعي كردن حتي نه نسبت به اميرالمؤمنين ، نسبت به افراد ديگر هم صحيح نيست . او حاضر در وقايع و مسائل بوده است و عبدالله بن عباس را از ما و شما بهتر مي شناخته استو اصحاب ديگرش را هم از ما و شما خيلي بهتر مي شناخته است . آنوقت ما اينطور قضاوت كنيم كه اگر حضرت به جاي عبدالله بن عباس كس ديگري را انتخاب مي كرد ، او آن كار را بهتر انجام مي داد ، و او را انتخاب نكرد . اين ، سرعت در قضاوت در اينگونه مسائل است .به علاوه شما خودتان در بياناتتان كه ما هميشه استفاده كرده ايم ، همواره اين مطلب را گفته ايد كه علي ( ع ) يك سياست خاصي داشت و نمي خواست و نمي بايست يك ذره از آن سياست تخلف كند ، و در اين سياست همراه نداشت ، خودش هم هميشه مي گفت فرد ندارم
كافي داشت و در آن كادر كافي العياذ بالله اشتباه كرد . من كه نمي توانم ثابت كنم كه يك كادر كافي داشت . من همينقدر مي دانم كه علي ( ع ) كه پيمبر او را براي خلافت تعيين كرده و خودش اينهمه فرياد مي كشد راجع به اينكه خلافت را ربودند ، وقتي بعد از زمان عثمان مي آيند
سراش كه با او بيعت كنند ، عقب مي كشد و مي گويد : دعوني و التمسوا يري فانا مستقبلون امرا له وجوه و الوان . . . و ان الافاق قد اامت و المحجة قد تنكرت ( 1 ) زمينه و اوضاع ديگر خراب شد و خلاصه نمي شود كار كرد