امامت و رهبری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امامت و رهبری - نسخه متنی

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

( استاد شهيد )
اطهار . دوم از دستور العملهاي آن بزرگواران به نمايندگان خود در مقام رهبري مردم . مثل آنچه كه رسول اكرم به معاذ بن جبل فرمود كه در سيرء ابن هشام هست : يسر و لا تعسر و بشر و لا تنفر و صل بهم صلوش اضعفهم . و همچنين مخصوصا دستور العملهاي اميرالمؤمنين به حكام و واليان خود از قبيل آنچه به عثمان بن حنيف ، قثم بن عباس ، محمد بن ابي بكر ، ابن عباس و بالاخص آنچه به مالك اشتر نوشته استكه صدها نكته رواني و اجتماعي مربوط به مديريت و رهبري و اصول و فروع آن مي توان كشف كرد . متأسفانه ما فلسفه اين دستورها را نمي دانيم . فلسفه اساسي زهد را كه مربوط است به متد رهبري نمي دانيم و همه را حمل به از دنيا گريزي و از زندگي گريزي مي كنيم .

مخصوصا داستان معروف اميرالمؤمنين كه در نهج البلاه خطبه 207 است و ما در ورقه هاي فلسفه زهد آنرا نقل كرده و مورد استفاده قرار داده ايم كاملا اين فلسفه را روشن مي كند ، كه علي به خانه علاء بن زياد حارثي مي رود و پس از گفتگوهايي با او ، [ علاء ] از برادرش عاصم بن زياد شكايت مي كندو علي او را احضار مي كند و با خطاب يا عدي نفسه ! او را مخاطب قرار مي دهد و او را از اين خشونت و سختگير ي برخود مورد ملامت قرار مي دهد و او خود علي را مورد نقض قرار مي دهد و علي به او مي فرمايد : ان الله تعالي فرض علي ائمة المسلمين ان يقدروا انفسهم بضعفة الناس كيلا يتبي بالفقير فقره . همچنين دستور العملي كه به مالك مي دهد راجع به عامه و خاصه كه روحيه خاصه چه روحيه اي است . بر آنها كه مردم از
خود راضي و پر توقع و افزون طلب هستند اتكاء نكن ، اتكائت به عامه و توده مردم باشد . آنها هستند كه ارزش خدمت را مي دانند و آماده حق شناسي و خدمت هستند . ايضا در همان فرمان راجع به كيفيت اداره و رهبري طبقات مختلف اجتماع ، از دبيران و فرهنگيان ، ارتشيها ، صنعتگران ، قضات ، بازرگانان ، و روحيه اينها و ارزش اينها بحث مي فرمايد .

32 - رهبري يا فطري است و يا اكتسابي . البته حق اينست كه هم فطري است و هم اكتسابي . از روحيه بعضي افراد در كودكي پيداست كه استعداد رهبري دارند ، كودكان ديگر را به دنبال هدفها و نقشه هاي خود اعم از شخصي و عمومي بسيج مي كنند ، كودكان ديگر را تحت تأثير اراده خود و مطيع خود قرار مي دهند مثل نادر ، در حالي كه كودك است و به دنبال گوسفندان ، نقشه جنگ و حمله و فتح مي كشد ، گوسفندان را به منزله افراد خود به شمار مي آورد
برخي معتقدند علت اينكه پيامبران حنيف همه و يا اكثرشان مبعوثان چوپان بوده اند اينست كه عملا تمرين رهبري كنند و مخصوصا فاصله فكري آنها با امت آنان را از رهبري مأيوس نكند . ولي البته هر رهبري فطري ير معصوم نيازمند به تجربه و تعلم و اكتساب است .و قتي كه پيامبران تمرين چوپاني مي كنند تكليف ديگران روشن است . اما مطلبي كه مسخره است و از بي خبري مردم ما حكايت مي كند اينست كه هر كسي كه مدتي فقه و اصول خواند و اطلاعات محدودي در همين زمينه كسب كردو رساله اي نوشت فورا مريدها مي نويسند : " رهبر عاليقدر مذهب تشيع " . به همين دليل مسئله " مرجع " به جاي " رهبر " يكي از اساسيترين مشكلات جهان شيعه
است و بايد انشاء الله در يك مقاله اي تحت عنوان " يكي از مشكلات اساسي روحانيت " اين مطلب را ذكر كنيم . نيروهاي شيعه را همين نقطه جمود جامد كرده كه جامعه ما مراجع را كه حداكثر صلاح آنها صلاحيت در ابلا فقه است به جاي رهبر مي گيرند و حال آنكه ابلا فتوا جانشيني مقام نبوت و رسالت ( در قسمتي از احكام ) است امام رهبري جانشيني مقام امامت است [ كه هم عهده دار ابلا فتواست و هم عهده دار زعامت مسلمين ]
( 1 )

34- اثر و نتيجه بي رشدي همچنانكه در ورقه هاي يادداشت رشد اسلامي شماره 5 گفتيم
آنكه رشد مالي ندارد برايش قيم و ولي معين مي كنند . ملتي هم كه رشد نداشته باشد فورا ملت ديگر مي آيد بي پرده يا در زير پرده قيم و ولي او مي شود . استعمار كهنه قيمومت بي پرده و استعمار نو قيمومت زير پرده است . اين قيمهاي تسخيري كه آمدند همه چيزش را مي برند و حتي اسلامش را مسخ شده به او تحويل مي دهند .

در ورقه هاي زهد راجع به فلسفه زهد از جمله گفتيم كه يك فلسفه زهد همدردي است يعني در شرايطي كه كمك مادي ير ممكن است لااقل بايد كمك روحي كرد . اين نوع از زهد مخصوصا بر رهبران بيشتر واجب مي شود.

حديثي نقل كرديم تقريبا به اين مضمون از علي عليه السلام : ان الله جعلني اماما لخلقه ففرض علي التقدير في نفسي و مشربي و ملبسي كضعفاء الناس كي يكتفي الفقير بفقره و لا يشل الني ناه .

1 - مطالب شماره 33 درباره علائم بي رشدي است كه در مقاله رشد اسلامي ( در كتاب امدادهاي يبي در زندگي بشر ) ذكر شده است .

/ 75