اشكال: علوم حسى و خيالى، مادى هستند و با ماهيات خارجى مباينت دارند - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اشكال: علوم حسى و خيالى، مادى هستند و با ماهيات خارجى مباينت دارند

ترجمه

و با بيان فوق (صور علميه، مجرد هستند) اشكال ديگرى هم مندفع مى شود. آن اشكال اين است كه احساس و تخيل، بر اساس آنچه علماى علوم طبيعى (و تجربى) گفته اند، عبارت است از حصول صور اجسام (مانند حرارت و برودتى كه از اجسام دريافت مى كنيم) در اعضاى حاسّه، به همراه نسبتها و خصوصياتى كه دارند (مانند انتقال حرارت از كترى به دست ما كه در مجاورت آن قرار دارد). و سپس انتقال اين صورتها به مغز با توجه به تصرفاتى كه مغز در اين صور، بر حسب نوع آن مى كند. از اينجاست كه انسان به كمك نوعى از مقايسه كه بين اجزاى صورت حاصله در پيش خود مى كند، به خصوصيات مقدارى و ابعاد و اشكال موجودات خارجى پى مى برد; بنابر تفصيلى كه اهل فن در جاى خود بيان كرده اند.

بديهى است كه اين صورتهاى حسى (كه در قواى حسّى منطبع مى شوند) همراه با خصوصياتى كه (در قواى حاسه) دارند با ماهيتهاى خارجى مباين هستند (به جهت تصرفاتى كه مغز در اين صور حسّى و خيالى انجام داده است). پس، ديگر جايى براى قول به وجود ذهنى و براى اين ادعا كه ماهيات دست نخورده و مطابق با خارج در ذهن، حضور پيدا مى كنند، باقى نمى ماند.

شرح

حاصل اشكال اين است كه ما وقتى صورتهاى حسى يا خيالى را درك مى كنيم، مثلا دست خود را به ديواره كترى يا سماور مى گذاريم و حرارت آن به پوست دست ما منتقل مى شود، و اين حرارت روى شبكه اعصابِ منتقل كننده دست، به مغز منتقل مى شود و يا هنگامى كه به ساختمانى كه اتاقها و سالنهاى مختلف دارند نگاه مى كنيم و اين صورت حسى را توسّط قوه باصره به مغز، منتقل مى نماييم، مغز ما تصرفاتى بر حسب نوع آن صورت حسى دريافت شده روى آن صور انجام مى دهد، به گونه اى كه از مقايسه بين اجزاى صورت حسىِ دريافت شده به اجزاى ماهيت خارجى، از نظر مقدار و طول و عرض و شكل پى مى برد.

اكنون سخن اين است كه اين صورتهاى حسى مانند حرارت، برودت، شيرينى، تلخى و اقسام بوها و چشيدنيها و اَشكال و ابعاد و غير اينها، مادى هستند و انطباع مى پذيرند; يعنى در محلى به نام مغز حلول مى كنند. و از سوى ديگر، چون در آنها تصرفاتى توسط مغز صورت مى گيرد مطابق ماهيات خارجى نيستند. بنابراين، اساس اشكال بر دو مطلب استوار است: يكى اينكهعلومى كه براى انسان از طريق قواى حسى يا خيالى حاصل مى شوند مادى هستند نه مجرّد; به دليل آنكه توسط قواى جسمى به مغز انتقال مى يابند. و ديگر اينكه، به دليل دخل و تصرفى كه سازمان مغز در مدركات حسى و خيالى دارد آنچه نهايتاً در مغز حاصل مى شود ماهيتى عين ماهيتهاى خارجى نيست. لذا قول به وجود ذهنى و حضور ماهيات در ذهن، به طور كلى ناصحيح است.

متن

وجه الاندفاع أنّ ما ذكروه من الفعل والانفعال المادّيّين عند حصول العلم بالجزئيّات فى محلّه، لكنّ هذه الصور المنطبعة ليست هى المعلومة بالذات وإنمّا هى امور مادّيّة معدّة للنفس تهيّئها لحضور الماهيّات الخارجيّة عندها بصور مثاليّة مجرّدة غير مادّيّة بناءاً على ما سيتبيّن من تجرّد العلم مطلقاً، وقد عرفت أيضاً أنّ القول بمغايرة الصور عند الحسّ والتخيّل لذوات الصور التى فى الخارج لاينفكّ عن السفسطة.

/ 337