معناى وجوب واجب - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معناى وجوب واجب

ترجمه

پنجم اينكه وجوب همچون وحدت از شؤون وجود واجب است و از ذات او خارج نيست. با توجه به اينكه وجوب، تأكيد وجوداست و در نقيض عدم بودن صراحت دارد و طارد عدم مى باشد، پس محال است عدم بر او عارض شود. وجود امكانى نيز گرچه نقيض عدم و طارد اوست، لكن به جهت آنكه نسبت به علتّى كه واجب الوجود بالذات هست ـ حال يا بىواسطه يا با واسطه ـ وجود رابط محسوب مى شود و قائم به علت خود بوده و استقلالى از او به هيچ وجه ندارد. از اين جهت فى نفسه محكوم به حكمى نيست، مگر به انضمام علتش به او.

پس او (وجود امكانى) واجب است به ايجاب علتى كه او واجب بالذات است. در اين صورت اباى از قبول عدم داشته و به انضمام علت به او طارد عدم خواهد بود.

شرح

دراين فقره به دو نكته اشاره مى كنند; يكى شرح معناى وجوب، كه بر اساس بيان فوق، وجوب عبارت است از تأكيد وجود به گونه اى كه به هيچ وجه، عدم در او راه پيدا نكند و در نقيض مطلق عدم قرار گرفتن صراحت داشته باشد.

در اينجا نكته ديگرى مطرح مى شود كه خود وجودات امكانى هم كه داراى ويژگى فوق هستند يعنى نقيض عدم و طارد اويند، پس چه فرقى با وجود واجب دارند؟

در جواب مى فرمايند: وجودات امكانى گرچه چنين هستند، لكن چون آنها عين ربط به علت خود هستند و هيچ استقلالى از خود ندارند، بقا و وجودشان به بقا و وجود علتشان هست، پس فى نفسه محكوم به حكمى نيستند; اگر به امتيازى ممتاز مى شوند از ناحيه علت آنهاست.

قبلا گفتيم وجود رابط را وجود غير مستقل گويند. و چون وجود تمام هستى نسبت به واجب الوجود وجود غير مستقل است، پس همه، وجود رابطند، و ذات او فقط وجود مستقل مى باشد. پس، حكمِ نقيض عدم بودن و طارد عدم قرار گرفتن به نحو استقلال، اختصاص به ذات اقدس او دارد. و اگر ديگر موجودات به چنين حكمى ممتاز مى شوند به واسطه انضمام علتشان ـ كه عبارتند از وسايط در خَلق يا علة العلل، يعنى خدا ـ مى باشد.

/ 337