معرفى كتاب نهاية الحكمة
در خلال قرون متمادى كه كتابهاى فلسفى مختلفى به عنوان كتاب درسى به حوزه هاى علميه تقديم شده است. بدون ترديد در ميان آنها كتاب نهاية الحكمة از بهترين كتابهايى است كه به سبك نوين و كلاسيك نگارش يافته و به جهان فلسفه عموماً و حوزه هاى علميّه خصوصاً تقديم شده است. سه ويژگى ممتاز در اين كتاب به چشم مى خورد.اول: نظم و پيوستگى
شيوه طرح مباحث به گونه اى است كه نتايج يكى پس از ديگرى از اصل مطلب، استنتاج مى گردد; به طورى كه مسايلى كه در ساير كتب فلسفى حتى بداية الحكمة تحت عنوان فصل مستقلى بيان شده است در اين كتاب به عنوان فروع از اصل مورد بحث استنتاج گرديده است.اين نوع طرح بحث، ايجاب مى كند كه مسايل فلسفى همچون مسايل رياضى به يكديگر پيوند خورده و از قرابت و خويشى نزديكى برخوردار گردند.مؤلف در پايان هر فصل، مجموع بحث را در چند سطر خلاصه كرده نتايج بحث را به آسانى در اختيار خواننده قرار مى دهد. نظم زيباى مباحث و نحوه ورود و خروج از آنها مجموعه اى را پديد آورده است كه آن را شايسته كتاب درسى نموده است.دوم: عمق
علامه حكيم، كتاب نهايه را در اواخر عمر شريف خود نوشته اند; يعنى زمانى كه قريب به پنجاه سال، تحقيق و تدريس فلسفه را پشت سر گذاشته با اندوخته هاى عظيم فلسفى دست به سوى قلم برده اند.همان گونه كه سيره علامه حكيم چنين بوده است كه به هنگام ورود در يك بحث موضوع آن را همه جانبه و عميق مورد توجه قرار داده آنگاه به موشكافى عالمانه اطراف آن مى پرداختند در مورد اين كتاب نيز همان دقت و موشكافى و عمق نگرى را اعمال كرده اند.مؤلف عظيم الشأن در عين اشراف و عنايت جامع نسبت به مشرب فلسفى مشاء و اشراق و بصيرت تمام نسبت به نقاط قوت يا ضعف آنان با تكيه بر مبانى حكمت متعاليه اقدام به نگارش اين كتاب فرموده اند. حتى در پاره اى از موارد كه خود با صدر المتألهين اختلاف نظر(1) دارند تقرير مباحث را به شكلى كه حكمت متعاليه ايجاب كند انجام مى دهند. البته شيوه استدلال مؤلف بسان شيوه مشاء سخت، برهانى است به طورى كه عبارات اين كتاب از اين جهت با اشارات بوعلى مشابهت فراوان دارد، اما مبانى پذيرفته شده وى همان حكمت متعاليه صدرائى است.مؤلف فقيد(رحمه الله) در هيچ جاى اين كتاب از وجوه استحسانى يا قياسات شعرى و خطابى براى اثبات مطلب استفاده نمى كنند. همه استدلالها بر اساس براهين عقلى و ضوابط مسلم منطقى است. مؤلف(رحمه الله) نام كتاب را نهايه گذارده اند، اما اين نه بدان جهت است كه محصِّل فلسفه در تحصيل فلسفه به پايان راه رسيده است، بلكه به اين معناست كه اين كتاب حاوى آخرين حرفى است كه در دنياى حكمت گفته شده است. علاوه بر مباني بديع و متين، پختگى و اتقان دلايل جلوه خاصى به اين كتاب بخشيده است، به گونه اىكه مى توان اين كتاب را به عنوان عصاره تلاش حكماى اسلام از ابتدا تاكنون به جهان دانش و خرد عرضه داشت.