ابطال نظريه اشتراك لفظى وجود - فروغ حکمت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فروغ حکمت - نسخه متنی

مترجم و شارح: محسن دهقانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابطال نظريه اشتراك لفظى وجود

ترجمه

كلام ناصوابى است سخن كسى كه مى گويد: «وجود مشترك لفظى است (و معانى مختلف و زيادى دارد) و معناى آن، برابر است با معناى ماهيتى كه بر آن ماهيت، حمل مى شود.»

لزوم سقوط فايده در هليّات بسيطه، اين ادعا را طرد مى نمايد، مانند «واجب موجود است» «ممكن موجود است» «جوهر موجود است» «عرض موجود است».

علاوه بر اين، ممكن است با علم به معنا و ماهيت چيزى، در وجود يا عدم آن ترديد كنيم، مانند اينكه بپرسيم: آيا اتفاق (كه معنا و ماهيّت آن را مى دانيم) موجود هست يا نه.

يا (بالعكس) ترديد در ماهيت و معناى چيزى كنيم در حالى كه جزم به وجود آن چيز داريم، مانند اينكه بپرسيم: آيا نفس موجود انسانى، جوهر است يا عرض. و ترديد در يكى از اين دو (ماهيت و وجود) با جزم و يقين به ديگرى، حكم به مغايرت آن دو مى كند.

شرح

در عين آنكه وجود، مشترك معنوى است و صدر المتالهين اين نكته را يك امر بديهى قلمداد كردند، لكن در ميان متكلمان كسانى بوده اند كه اين امر بديهى را انكار كرده و مدعى شده اند كه وجود، مشترك لفظى است. مؤلّف مى فرمايند: اين حرف سخن درستى نيست، به دو دليل:

1 ـ اينكه اگر وجود مشترك لفظى باشد، فايده اى كه در استعمال «هل بسيطه» هست، به طور كلى ساقط خواهد شد.

همانطور كه در منطق گفته شده «هل» دو گونه است: هل بسيط و هل مركبه. ما با هل بسيط از اصل موجوديت يك موجود سؤال مى كنيم، كارى به خصوصيات آن نداريم. مثلا سؤال مى كنيم كه آيا زيد وجود دارد يا نه، زمين و آسمان وجود دارند يا نه، مجرد و فرشته وجود دارند يا نه، كه جواب همه اينها يكسان است كه بله، زيد وجود دارد، زمين و آسمان وجود دارند، مجرد و فرشته وجود دارند. و در هل مركب سؤال از اصل موجوديت يك موجود نيست، بلكه سؤال از حالات و خصوصيّات آن موجود هست. مثلا مى پرسيم كه آيا زيد عالم است يا آسمان آفتابى است.

اشكال اول به قائلين اشتراك لفظى اين است كه اگر لفظ وجود، معناى واحدى ندارد بلكه به تعداد هر ماهيتى كه وجود بر آن حمل مى شود معناى وجود مختلف مى شود، پس سؤال با هل بسيط براى شنيدن جواب از اصل موجوديت هر موجود، به طور كلى منتفى و بى فايده مى شود; زيرا لفظ موجود داراى معنايى كه دلالت بر بودن اشياء بكند، نخواهد كرد، بلكه يك معنايى مرادف با ماهيت اشياء خواهد داشت، و ما نخواهيم توانست پاسخ سؤال هل بسيط را با كلمه «موجودٌ»بشنويم. و چون اين سؤال پاسخ خود را دريافت نمى كند، پس به طوركلى اين سؤال بى فايده و غلط خواهد بود.

2 ـ گفتيم كه ما گاهى به موجوديت يك موجود يقين داريم، ولى شك در ماهيت آن داريم. مثل آنكه به وجود شبحى كه از دور مى آيد يقين داريم، ولى نمى دانيم كه ماهيت او چيست، حيوان است يا انسان، يا چيز ديگر. يا بالعكس، ماهيت يك چيز را مى دانيم، مثلا مى فهميم كه اتفاق و شانس يعنى چه، ولى نمى دانيم كه آيا اين دو، وجود دارند يا نه. اينها همه گواه بر آن هستند كه امر متيقن، غير از امر مشكوك است. ماهيت و وجود يك چيز نيستند، بلكه دو چيز و داراى دو حكم مختلف هستند.

پس اين سخن مدّعى كه «وجود» در هر قضيه اى كه استعمال مى شود به معناى همان ماهيت و موضوعى است كه بر آن حمل مى شود، سخن ناصحيحى است. ماهيت، غير از وجود است. وقتى مى گوييم «الانسان موجودٌ» يا «النبات موجود» نمى خواهيم بگوييم «الانسان انسان» يا «النبات نبات» بلكه مى خواهيم بگوييم انسان و نبات، موجود هستند.

متن

ونظيره فى السخافة ما نسب إلى بعضهم: «أنّ مفهوم الوجود مشترك لفظىّ بين الواجب والممكن.»

وردّ بأنّا إمّا أن نقصد بالوجود الذى نحمله على الواجب معنىً او لا. والثانى يوجب التعطيل، وعلى الأوّل إمّا أن نعنى به معنى الذى نعنيه إذا حملناه على الممكنات، وإمّا أن نعنى به نقيضه. وعلى الثانى يلزم نفى الوجود عنه عند اثبات الوجود له ـ تعالى عن ذلك ـ وعلى الأوّل يثبت المطلوب، وهو كون مفهوم الوجود مشتركاً معنويّاً.

والحقّ، كما ذكره بعض المحققين، أنّ القول بالاشتراك اللفظىّ من الخلط بين المفهوم والمصداق، فحكم المغايرة إنّما هو للمصداق دون المفهوم.

/ 337