فروغ حکمت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
گفتنى است كه اين تعليقه اثر بسيار مفيدى است پيرامون توضيح عبارات كتاب نهايه. مى شود كه براى عدم، تميز و حقيقتى وجود ندارد، مگر آنكه براى آن فرض ثبوت و وجود در ذهن بكنيم. نه اينكه مستثنى منه، جمله «اذ لا معنى لقيام عدم بعدمَيْن» باشد، تا چنين استفاده شود كه در ثبوت فرضى محمول، «رابط»اى از سنخ عدم، موجود است; زيرا معنا ندارد كه در قضيه ايجابى كه حكم به ثبوت محمول واقعى يا فرضى بر موضوع مى شود عدم، رابط قرار گيرد. پس در پاسخ به اين سؤال كه آيا اساساً در قضاياى موجبه معدولة المحمول يا معدولة الطرفين به طور كلى رابط نداريم يا رابط داريم لكن رابط از سنخ عدم نداريم مى گوييم كه اگر براى محمول عدمى يا موضوع و محمول عدمى، فرض ثبوت بشود وجود رابط متحقق است; نه آنكه بين امر مفروض الوجود عدم رابط شده است. و در صورتى كه فرض ثبوت براى عدم محمول يا طرفين نشود اساساً رابط، وجود ندارد; زيرا نبود زيد يا نبود شريك البارى ربط چيزى به چيزى را استدعا نخواهد داشت.متن
ونظيرتها القضايا السالبة، كقولن ليس الانسان بحجر فلا عدم رابطاً فيها إلاّ بحسب الاعتبار الذهنى.