ظاهر تعبير آيه فوق، ممكن است اين توهم را بوجود آورد كه هدايت و گمراهى جنبه اجبارى دارد و تنها منوط به خواست خدا است، در حالى كه آخرين جمله اين آيه حقيقت را آشكار كرده و سرچشمه هدايت و ضلالت را اعمال خود انسان مىشمارد.توضيح اينكه: هميشه اعمال و كردار انسان، نتائج و ثمرات و بازتاب خاصى دارد، از جمله اينكه اگر عمل نيك باشد، نتيجه آن، روشنبينى و توفيق و هدايت بيشتر به سوى خدا و انجام اعمال بهتر است.شاهد اين سخن آيه 29 سوره انفال است كه مىفرمايد: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً:" ... اگر پرهيزگارى پيشه كنيد خداوند حس تشخيص حق از باطل را در شما زنده مىكند و به شما روشنبينى عطا مىفرمايد".و اگر دنبال زشتيها برود، تاريكى و تيرگى قلبش افزون مىگردد، و به سوى گناه بيشترى سوق داده مىشود و گاه تا سر حد انكار خداوند مىرسند، شاهد اين گفته، آيه 10 سوره روم مىباشد كه مىفرمايد:ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ:" عاقبت افرادى كه اعمال بد انجام مىدهند به اينجا منتهى شد كه آيات خدا را تكذيب كردند و مورد استهزاء قرار دادند"! و در آيه ديگر مىخوانيم: فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ:" هنگامى كه از حق برگشتند خداوند دلهاى آنها را برگردانيد" (سوره صف آيه 5).در آيه مورد بحث نيز شاهد اين گفته آمده است آنجا كه مىفرمايد: وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ:" خداوند گمراه نمىكند جز افراد فاسق و بد كردار را".بنا بر اين انتخاب راه خوب يا بد از اول در اختيار خود ما است، اين حقيقت را و جدان هر انسانى قبول دارد، سپس بايد در انتظار نتيجههاى قهرى آن باشيم.