تفسیر نمونه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
أَلْفَيْنا عَلَيْهِ آباءَنا) «1».قرآن بلافاصله اين منطق خرافى و تقليد كوركورانه از نياكان را با اين عبارت كوتاه و رسا محكوم مىكند:" آيا نه اين است كه پدران آنها چيزى نمىفهميدند و هدايت نيافتند"؟! (أَ وَ لَوْ كانَ آباؤُهُمْ لا يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَ لا يَهْتَدُونَ).يعنى اگر نياكان آنها دانشمندان صاحبنظر و افراد هدايت يافتهاى بودند جاى اين بود كه از آنها تبعيت شود، اما با اينكه مىدانند آنها مردمى نادان و بى سواد و موهومپرست بودند پيروى آنها چه معنى دارد؟ آيا مصداق تقليد جاهل از جاهل نيست؟! مساله قوميت و تعصبهاى قومى مخصوصا آنجا كه به نياكان مربوط مىشود از روز نخست در ميان مشركان عموما، و در ميان غير آنها غالبا وجود داشته است و تا امروز هم چنان ادامه دارد.ولى خداپرست با ايمان اين منطق را رد مىكند و قرآن مجيد در موارد بسيارى پيروى و تعصب كوركورانه از نياكان را شديدا مذمت كرده است و اين منطق را كه انسان چشم و گوش بسته از پدران خود پيروى كند كاملا مردود مىشناسد.اصولا پيروى از پيشينيان اگر به اينصورت باشد كه انسان عقل و فكر خود را دربست در اختيار آنها بگذارد اين كار نتيجهاى جز عقبگرد و ارتجاع نخواهد داشت، چرا كه معمولا نسلهاى بعد از نسلهاى پيشين با تجربهتر و آگاهترند.ولى متاسفانه اين طرز فكر جاهلى هنوز در ميان بسيارى از افراد و ملتها حكومت مىكند كه نياكان خود را همچون" بت" مىپرستند، يك مشت آداب و سنن خرافى را به عنوان اينكه" آثار پيشينيان" است بدون چون و چرا