تفسیر نمونه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
گفتگوى با پروردگار بهرهمند مىشدند مؤمنان نيز در آن جهان به آن مفتخر مىشوند، چه لذتى از اين برتر؟بعلاوه خدا نظر لطف به آنها مىكند و با آب عفو و رحمتش آنها را مىشويد و پاك و پاكيزه مىكند چه نعمتى از اين بالاتر؟بديهى است سخن گفتن خداوند با بندگان، مفهومش اين نيست كه خدا زبان دارد و جسم است بلكه او با قدرت بىپايانش امواج صوتى را در فضا مىآفريند به گونهاى كه قابل درك و شنيدن باشد (همانگونه كه در وادى طور با موسى سخن گفت) و يا از طريق الهام و با زبان دل با بندگان خاصش سخن مىگويد.به هر حال اين لطف بزرگ پروردگار و اين لذت بىنظير معنوى براى بندگان پاكدلى است كه زبان حقگو دارند و مردم را به حقائق آشنا مىكنند، بر سر پيمان خود ايستادهاند و حقطلبى را هرگز فداى منافع مادى نمىكنند.در اينجا سؤالى پيش مىآيد كه از پارهاى از آيات قرآن استفاده مىشود كه خدا در قيامت با بعضى از مجرمان و كافران نيز سخن مىگويد، مانند قالَ اخْسَؤُا فِيها وَ لا تُكَلِّمُونِ:" برويد و گم شويد در آتش دوزخ و ديگر با من سخن مگوييد" (آيه 108- مؤمنون).اين سخن را خداوند به گنهكارانى مىگويد كه درخواست خلاصى از آتش دوزخ مىكنند، و مىگويند:" خداوندا ما را از آن خارج كن و اگر بار ديگر باز گشتيم ستمگريم".در سوره" جاثيه" آيه 30 و 31 نيز نظير اين گفتگو از سوى خداوند با مجرمان مشاهده مىشود.پاسخ اين است كه منظور از سخن گفتن در آيات مورد بحث سخن از روى لطف و احترام و محبت خاص است، نه سخنى كه به عنوان بىمهرى و تحقير و طرد و مجازات باشد كه اين خود يكى از دردناكترين كيفرها است.