متعتان "متعه حج و متعه زنان" - ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متعتان "متعه حج و متعه زنان"

1 - از ابى نضره روايت شده گويد: كه من نزد جابر بن عبد الله بودم پس شخصى پيش او آمد و گفت: ابن عباس و ابن زبير اختلاف دارند در متعه، پس جابر گفت ما هر دو را انجام داديم با رسول خدا صلى الله عليه و آله سپس عمر ما را از آن دو نهى كرد پس ما تكرار نكرديم آنرا.

صورت ديگر:

از ابى نضره از جابر رضى الله عنه گفت، گفتم: ابن زبير نهى ميكند از متعه و ابن عباس امر ميكند بان گفت بر دست منست جريان حديث ما متمتع ميشديم و متعه ميكرديم با رسول خدا صلى الله عليه وآله و با ابوبكر، پس چون عمر خليفه شد مردم را خطاب كرد و گفت: براستيكه رسول خدا صلى الله عليه و آله اين رسولست و بدرستيكه قرآن اين قرانست و بدرستيكه آن دو متعه بودند بر عهده رسول خدا صلى الله عليه و آله و من از نهى ميكنم و هر كس مرتكب شود مجازات ميكنم، يكى از آن دو متعه و صيغه كردن زنانست و من دست پيدا نكنم بر مرديكه ازدواج كرده با زنى تا مدتى مگر آنكه او را
در زير سنگ پنهان ميكنم و ديگرى متعه حج.

صورت سوم:

از جابر بن عبد الله گفت: ما كامياب ميشديم از دو متعه در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله، متعه حج و متعه زنان، پس عمر ما را نهى كرد، از آن پس ما آنرا ترك كرديم.

صورت چهارم:

از ابى نضره گويد: ابن عباس بود كه امر متعه ميكرد از ابن زبير از آن نهى ميكرد پس من اين را بجابر بن عبد الله انصارى يادآور شدم، پس گفت: حديث بر دست من دور زده، ما متعه ميكرديم با رسول خدا صلى الله عليه و آله، پس چون عمر برخاست گفت:بدرستيكه خدا حلال كرد براى رسولش آنچه خواست بچيزيكه خواست پس تمام كنيد حج و عمره چنانچه خدا امر كرده و منتهى شويد و دست برداريداز صيغه كردن اين زنها نياورند مرا بمرديكه نكاح كرده، تزويج كرده زنى را تا مدتى معينى مگر آنكه او را من
سنگسار كنم.

/ 169