مرسلات - ترجمه الغدیر جلد 12

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرسلات

1 - از ابى جعفر محمد بن على "امام باقر عليه السلام" گويد چون سوره برائت بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد و ابوبكر مامور شده بود كه براى مردم اقامه حج كند،بآنحضرت گفته شد: اى رسول خدا سوره را با ابوبكر ارسال نمائيد، فرمودند: نبايد برسانيد از طرف من مگر مردى از خاندان من، آنگاه على بن ابيطالب رضوان الله عليه را فرا خوانده و باوگفت: برو با اين حكايت از اوائل سوره برائت نقل كن و آنرا در روز عيدقربان وقتيكه مردم در منى اجتماع كردند و اعلان كن:

انه لا يدخل الجنه كافر. كافر داخل بهشت نميشود.

و لا يحج بعد العام مشرك. و بعد از امسال مشركى حج نخواهد كرد.

و ان لا يطوف باليت عريان. و برهنه طواف خانه نبايد كند.

و من كان له عند رسول الله صلى الله عليه و آله عهد فهو له الى مدته و كسيكه براى او نزدپيامبر صلى الله عليه و آله پيمانيست آن براى او تا مدتش خواهد بود، پس على بن ابيطالب رضوان الله عليه بر ناقه عضباء رسول خدا صلى الله عليه وآله سوار شد و بيرون رفت تا در راه به ابوبكر رسيد و چون ابوبكر او را درراه ديد، گفت: اميرى يا مامورى، فرمود: بلكه مامورم، آنگاه با هم رفتند پس ابوبكر براى مردم اقامه حج نمود و عرب در اين سال بر منازلشان بهمان روش جاهليت حج ميكردند تا آنكه روز قربان شد على بن ابيطالب
رضى الله عنه ايستاد و در ميان مردم اعلان كرد آنچه را كه رسول خدا صلى الله عليه و آله باو فرمان داده بود...

2 - روايت شده كه ابوبكر چون در قسمتى از راه رسيد جبرئيل عليه السلام فرود آمده و گفت: اى محمد "ص" نبايد رسالت تو را ابلاغ كند مگر مردى از تو، پس على "ع" را فرستاد و ابوبكر برگشت نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله و گفت: اى رسول خدا آيا چيزى درباره من ازآسمان نازل شده فرمود: بلى، پس تو برو براى موسم و على "ع" آيات برائت را اعلان ميكند... نظام الدين نيشابورى در تفسير مطبوعش در حاشيه تفسير طبرى ج 1 ص 36 ياد كرده است.

3 - از سدى روايت شده گويد: چون اين آيات تا چهل آيه "از سوره برائت" نازل شد رسول خدا صلى الله عليه و آله آنرا با ابوبكر فرستاد و امر كرد او را بر حج پس چون روانه شدو بدرخت ذى الحليفه رسيد على "ع" را در پى او فرستاد و آنها را از او گرفت و ابوبكر برگشت بطرف پيامبر صلى الله عليه و آله و گفت اى رسول خدا پدرم و مادرم بفدايت آيا درباره من چيزى نازل شده گفت: نه و لكن نبايد تبليغ كند از من غير از خودم يا مردى از من، آيا تو راضى نيستى اى ابوبكركه در غار با من بودى و تو صاحب من بر حوضى گفت: آرى يا رسول الله، پس ابوبكر حركت كرد براى حج و على
عليه السلام اعلان نموده سوره برائت را...

4 - بغوى مفسر در تفسيرش گويد: در حاشيه تفسير خازن ج 3 ص 49 گويد: چون سال نهم شد و رسول خدا صلى الله عليه و آله خواست حج كند، سپس گفت: مشركين حاضر ميشدند و برهنه طواف ميكردند پس ابوبكر را در اين سال امير حاج فرستاد براى موسم كه براى مردم اقامه حج كند و با او چهل آيه از اول برائت فرستاد تا در موسم براى مردم قرائت كند، سپس على "ع" كه خدا چهره اش را سرافراز كند فرستاد بر ناقه و شترعضباءاش تا آنكه اول سوره برائت را براى مردم بخواند و او را فرمان داد كه در مكه و منى و عرفات اعلان كند:كه ذمه خدا و پيامبر او از هر مشركى بيزار و نبايد برهنه اى طواف خانه كند، پس ابوبكر برگشت و گفت: اى رسول خدا پدر و مادرم قربان شما آيا درباره من چيزى نازل شده است، گفت:نه و ليكن براى كسى سزاوار نيست كه اين را تبليغ كند مگر مردى از اهل من آيا خشنود نيستى كه تو با من در غار باشى و بدرستيكه تو صاحب من بر حوضى، گفت: چرا اى رسول خدا، پس ابوبكررفت بعنوان امير حاج و على رضى الله عنه براى اينكه ابلاغ و اعلان برائت كند
و خبر از اتفاق صحابه پيشين ميدهد بر اين منقبت و فضيلت براى امير المومنين سوگند دادن آنحضرت عليه السلام بان اصحاب شوراء را در آنروز بقول خودش: آيا در ميان شما كسى هست كه مورد اطمينان بر سوره برائت شده كه براى او بگويد رسول خداصلى الله عليه و آله، بدرستيكه نبايد برساند از من مگر خودم يا مردى از من غير از من بوده، گفتند: نه.

ما در پيش حديث سوگند دادن روز شوراء را در جزء اول ص 159 تا 163 ياد كرديم و اينكه اين جمله ياد شده را ابن ابى الحديد صحيح و قسم دادن روز شوراء را از روايات مستفيضه نزديك بتواتر دانسته است.

و خلاصه ازتدوام اين احاديث تواتر معنوى يا اجمالى آن منقبت استفاده ميشود براى وقوع اصل قضيه از پس گرفتن آيات را از ابى بكر و تشريف امير المومنين "ع" بتبليغ آن و نازل شدن وحى صريح و روشن باينكه نبايد تبليغ كند از آنحضرت صلى الله عليه و آله مگر او يا مردى از او واجب نيست بر ما كه خود را هلاك كنيم براى بعضى از خصوصياتيكه برخى از راويان و يا متون به تنهائى ياد كرده اند چونكه آنها آن اخبار را خبر واحد نميكند و در اين قصه اشاره است
باينكه كسى راكه وحى روشن و صريح شايسته و صالح نميداند براى تبليغ و رسانيدن چند آيه اى از قرآن چگونه اطمينان و اعتماد ميكند باو تمام دين و تبليغ همه احكام و مصالح.

/ 169