راى خليفه در خوردن گوشت
از عبد الله بن عمر نقل شده كه گويد: عمر ميآيد كشتارگاه زبير بن عوام... در بقيع و در مدينه غير از آن كشتارگاهى نبود پس ميآمد و با او "دره" شلاق مخصوص او بود پس وقتى ميديد مردى گوشتى خريد دو روز پى در پى او را با شلاقش ميزد و ميگفت: آيا شكمت دو روز گرسنه مانده.2 -از ميمون بن مهران حكايت شده كه مردى از انصار بعمر بن خطاب گذشت كه گوشتى بدست گرفته بود پس عمر گفت باو: اين چى، گفت: گوشت براى خانواده ام ميبرم اى اميرمومنان گفت خوبست پس فردا باو گذشت و با او گوشت بود، پس باو گفت: اين چى گفت گوشت اهل منست، گفت: خوبست، سپس روز سوم باو گذشت و با او گوشت بود پس گفت: اين ديگه چى گفت اى اميرمومنان گوشت خانواده منست پس با شلاقش بر سراو زد آنگاه بالاى منبر رفت و گفت: " اياكم و الاحمرين اللحم و النبيذ "بر شما باد كه از دو سرخى دورى كنيد، گوشت و مشروب چونكه اين دو تا فاسدكننده دين وتلف كننده مال است.امينى "رضوان الله عليه" گويد: اين فقه عجيبى است نميشناسيم مفاد و معناى آنرا " قل من حرم زينه التى اخرج لعباده و الطيبات من الرزق " بگو چه كسى حرام كرده زينتى را كه خدا براى بنده گانش بيرون آورده و روزى هاى پاك و پاكيزه را و اين جمع نميشود با حديثيكه از پيامبر بزرگ آمده از قول آنحضرت صلى الله عليه و آله آقاى خورشتها در دنيا و آخرت گوشت و آقاى مشروبات در دنيا و آخرت آبست.و آنچه كه در روايت صحيحى از ابن عباس آمده از اينكه مردى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و گفت: اى رسول خدا من وقتى كه گوشتى گيرم آمد آنرا توزيع وتقسيم بزنها ميكنم و شهوت من تحريك ميشود، پس گوشت را بر خودم حرام كردم، پس خداوند نازل فرمود اى كسانيكه ايمان آورديد حرام نكنيد پاكهاى آنچه كه خدا بر شما حلال كرده بر شما و تجاوز از حد نكنيد كه خدا متجاوزين را دوست ندارد بخوريد از آنچه كه روزى شما نموده خدا كه حلال و پاكيزه است و بنا بر فرض كراهت در ادامه خوردن گوشت پس آيا دو روز يا سه روز پى در پى خوردن و ادامه دادن جرم و موجب تعزير و
شكنجه بشلاق عمريست و ايا مفسده و زيان گوشت بمفسده و زيان شراب حرام ميرسد پس بوده باشد در آنوقت فاسد كننده دين و تلف كننده مال و اگر باين راى عمل شود در اصناف و اقشار مسلمين هر آينه واجبست كه شلاق در حالى از احوال بيكار نباشد و مرتبا بر سر مسلمين آشنا شود.