خليفه و يهودى مدنى - ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خليفه و يهودى مدنى

از ابى الطفيل روايت شده كه گويد: من حاضر شدم بر نماز بر ابى بكر صديق سپس جمع شديم بر عمربن خطاب و با او بيعت كردم و چند روزى مانديم و بمسجد رفت و آمد ميكرديم و پيش عمر ميرفتيم تا آنكه او را امير المومنين ناميديم پس در بينيكه ما پيش او نشسته بوديم ناگاه يك يهودى از يهوديان مدينه پيش عمر آمد كه يهوديها خيال ميكردند او از فرزندان هارون برادر موسى بن عمران عليهما السلام است تا آنكه ايستاد دربرابر عمر و گفت باو: اى امير مومنان كدام يك شما داناتر به پيامبر شما و كتاب پيامبر شماست تا از او سئوال كنم از آنچه ميخواهم پس عمر اشاره بعلى عليه السلام كرد و گفت: اين اعلم و داناتر به پيامبر ما و قرآن پيامبر ماست.

يهودى گفت: آيا تو چنين هستى اى على "ع": فرمود: به پرس از هر چه كه ميخواهى گفت من سئوال ميكنم تو را از سه تا و سه تا و يكى على عليه السلام فرمود و چرا نميگوئى من ميپرسم از تو از هفت چيز، يهودى گفت: از سه تاى اول ميپرسم اگر جواب درست
دادى از سه تاى ديگر و يكى ميپرسم و اگر جواب ندادى يا غلط جواب دادى ديگر سئوالى نميكنم.

على عليه السلام باو فرمود: از كجا ميدانى اگر پرسيدى و من تو را جواب دادم كه خطا رفتم يا درست گفتم، گويد: پس يهودى دستى در آستين خود برد و كتاب كهنه اى بيرون آورد و گفت اين كتاب ميراث من از پدران و نياكان منست با ملاء و ديكته موسى و خط هارون و در آن اين خصالستكه ميخواهم از تو سئوال كنم، پس على عليه السلام فرمود: قسم بخدااگر جواب درست بتو دادم مسلمان ميشوى يهودى بآنحضرت گفت: قسم بخدا اگر جواب درست دادى همين ساعت بدست تو مسلمان ميشوم: على عليه السلام فرمود: سئوال كن يهودى گفت: خبر بده بمن از اول سنگى كه بر روى زمين گذارده شد و از اول درختيكه روى زمين روئيده شد و اول چشمه ايكه روى زمين جارى گرديد چه بود؟
على عليه السلام فرمود: اى يهودى بدرستيكه اول سنگى كه بر روى زمين نهاده شد يهود خيال ميكند كه صخره و قله بيت المقدس بود و دروغ گفتند آن حجر الاسود بود كه آدم آنرا با خودش از بهشت بزمين آوردپس آنرا در ركن بيت الله الحرام قرارداد و مردم آنرا لمس ميكنند و او را ميبوسند و با آن تجديد عهد و پيمان ميكنند در ميان خودشان و خدا، يهودى گفت: گواهى ميدهم بخدا قسم كه تو راست گفتى.

على عليه السلام باو فرمود: و اما اول درختيكه بر روى زمين روئيده شد يهود پنداشته كه آن درخت زيتون بود و دروغ گفته و ليكن آن درخت خرماى نوعى است "خرماى عجوه" كه آدم آنرا از بهشت
با خود بزمين آورد و كاشت پس اصل همه خرماها از عجوه است، يهودى گفت شهادت ميدهم بخدا كه راست گفتى.

فرمود: و اما اول چشمه ايكه بر روى زمين جارى شد يهود گمان كرده كه آن چشمه ئى است كه زير صخره بيت المقدس است و دروغ پنداشته و ليكن آن چشمه حيات و آب زنده گيست كه رفيق موسى "يوشع" ماهى نمك سود شور را فراموش كرد پيش آن و چون آب بماهى رسيد زنده شد و در آب پريد و موسى و رفيقش عقب او را گرفتند تا بخضر رسيدند، پس يهودى گفت بخدا قسم كه راست گفتى.

على عليه السلام فرمود:سئوال كن گفت: مرا خبر بده از منزل محمد كه در كجاى بهشت است على عليه السلام فرمود: منزل محمد از بهشت، بهشت عدن در ميان بهشتها است نزديكترين بهشتها بعرش خداى رحمن عز وجل است، يهودى گفت شهادت ميدهم بخداقسم كه راست گفتى.

على عليه السلام فرمود: به پرس، گفت: خبر بده مرا از وصى محمد در اهلش چه اندازه ميماند بعد از آنحضرت و آيا ميميرد يا كشته ميشود، على عليه السلام فرمود: اى يهودى سى سال بعد از او ميماند و رنگين ميشود اين از اين و اشاره كرد بسر و محاسن مباركش گويد:پس يهودى از جا پريد و گفت: شهادت ميدهم ان لا اله الا الله و ان محمد رسول الله.

حافظ عاصمى در زين الفتى در شرح سوره هل اتى نقل كرده و در حديث افتاده است چنانچه ميبينى و در آن تصريح عمر است بر اينكه على عليه السلام اعلم امت است به پيامبر آن و كتاب او، و موسى صاحب الوشيعه ميگويد: عمر اعلم امت است على الاطلاق بعد از
ابى بكر، و الانسان على نفسه بصيره، و آدمى بر خودش بيناتر است.

/ 169