خليفه اول كسي است كه در فرائض ميراث قائل بعول شد - ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خليفه اول كسي است كه در فرائض ميراث قائل بعول شد

از ابى عباس روايت شده گويد: اول كسيكه زياد كرد فرائض ارث را عمر بن خطاب بود وقتيكه براى او فرائض پيچيده شد و دفع كرد بعضى را بر بعضى گفت: بخدا قسم نميدانم كداميك شما را خدا جلو انداخت و كدام را عقب و مرد پرهيزكارى بود، پس گفت نميبينم چيزيرا كه وسيع تر باشد براى من از اينكه مال را بر شما تقسيم كنم بحصه ها و داخل كنم بر هر صاحب حقى آنچه داخل ميشود بر آن از برگشت فريضه و زياد شدن سهام.

و از عبيد الله بن عبد الله بن عتبه بن مسعود نقل شده كه گويد: من و زفر بن اوس بن حدثان وارد شديم بر ابن عباس بعد از آنيكه نابينا شده بود و بازگو كرديم فرائض ميراث را پس گفت شما خيال ميكنيد آنكه حساب ريگ روان را از جهت عدد دارد احصا نكند در مال نصف و نصف و ثلث را هر گاه نصف و نصف برود پس جاى ثلث كجاست.

پس زفر باو گفت: اى پسر عباس اول كسيكه زياد كرد فرائض را كى بود گفت: عمر بن خطاب بود گفت: و چرا، گفت: وقتيكه پيچيده ميشد بر او و بعضى بر بعضى بار ميشدند گفت: قسم بخدا نميدانم چه كار كنم با شما، بخدا قسم نميدانم كداميك را خدا مقدم داشت و كدام را موخر، گفت: و من نميبينم در اين مال چيزيرا بهتر از اين
باشد كه تقسيم كنم بر شما بحصه ها و سهم هاى شما، سپس ابن عباس گفت: و قسم بخدا اگر مقدم ميداشت كسى را كه خدا مقدم داشته و موخر ميگذاشت كسى را كه خدا عقبش انداخته فريضه زياد نميشد پس زفر باو گفت: و كدام مقدم و كدام موخر است پس گفت هر فريضه اى كه زايل نشود مگر بفريضه اى پس اين آنستكه خدا مقدم داشته و اين فريضه شوهر است كه براى او نصف است پس اگر زايل بربع و شد چيزى از او كم نشود و زن برايش ربع است پس اگر از او زايل شود بر ميگردد به هشت يك از او كم نميشود و خواهران بر ايشان دو ثلث است و يك خواهر برايش نصف است پس اگر دخترها بر آنهاداخل شد براى آنها ما بقى خواهد بود پس اين گروه آنهائى هستند خدا تاخيرشان انداخته پس اگر بدهد كسى راكه خدا فريضه او را مقدام داشته كدام پس از آن تقسيم كند آنچه مانده ميان كسانيكه خدا عقبشان انداخته بسهام فريضه زياد نشود پس زفر گفت باو: پس چه چيز تو را بازداشت كه اشاره كنى باين راى بر عمر گفت هيبت و رعب و خشونت او بخدا قسم.

و در اوائل سيوطى و تاريخ او ص 93، و محاضره سكتوارى ص 152: نقل شده كه عمر اول كسى بود كه در فرائض قائل بعول شد.

امينى "قدس الله روحه" گويد: چى ممكنست كه من بگويم
بعد از قول خليفه: قسم بخدا نميدانم چه كار كنم بشما و قسم بخدا نميدانم كدام را خدا جلو انداخته و كدام را عقب يا بعد از قول ابن عباس، و قسم بخدا اگر مقدم داشته بود آنرا كه خدا مقدم داشته و موخر داشته بود آنرا كه خدا موخر داشته بود فريضه سهامش زياد نميشد.

چگونه مردى دورى نميكرد از قضاوت كردن در فرائض و حال آنكه اينست قول او: " واى بر شما در راى دادن " و او كسيستكه در خطبه اش ميگفت بدانيد كه اصحاب راى دشمنان سنن هستند احاديث آنها را خسته كرده كه آنرا حفظ كنند پس فتوا بر ايشان دادند پس گم راه شدند و مردم را هم گمراه كردند بدانيد كه مااقتدا كننده ايم نه مشروع كننده و ماپيروى ميكنيم و بدعت نميگذاريم گمراه نشويم ماداميكه متمسك باثر باشيم آياچنين است اقتداء و پيروى كردن يا اينست آغاز و اول كار و بدعت گذارى در دين.

و چگونه جايز است براى مثل خليفه كه نداند فرائض را و حال آنكه اوست گوينده اين جمله نيست جهلى مبغوض تر بسوى خدا و نه مضرتر براى جامعه مسلمين از جهل امام و كودانى او.

و چطور اشغال ميكرد ميدان و مجلس قضاوت را پيش از آنكه تفقه در دين خدا كند و حال آنكه اوست گوينده تفقهوا قبل ان تسودوا، تفقه كنيد و فقه و احكام دين بياموزيد پيش از آنكه رئيس
شويد و بزرگى كنيد.

/ 169