متعه نساء - ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متعه نساء

1 -از جابر بن عبد الله گويد: ما بوديم كه متعه ميكرديم با يك مشت خرما و آرد در عهد و ايام رسول خدا صلى الله عليه و آله و ابوبكر تا آنكه پس از آن عمر نهى كرددر كار عمرو بن حريث.

صحيح مسلم ج 1ص 395، جامع الاصول ابن اثير، تيسير الوصول ابن دبيع ج 4 ص 262، زاد المعاد ابن قيم ج 1 ص 444 فتح البارى ابن حجر ج 9 ص 141، كنز العمال ج 8 ص 2.

294 - از عروه بن زبير: بدرستيكه خوله دختر حكيم واردبر عمر
بن خطاب شد پس گفت كه ربيع بن اميه استمتاع كرد و كامياب شد از زن بزا و زاينده اى پس از او آبستن شد پس عمر بيرون رفت در حاليكه عبايش را ميكشيد از ناراحتى، پس گفت: اين متعه است و اگر من جلوتر درباره آن راى داده بودم هر آينه او را سنگسار ميكردم.

سندهاى آن صحيح وراويانش تمامى مورد اعتماد مالك آنرادر موطا ج 2 ص 30 نقل كرده و شافعى در كتاب ام ج 7 ص 219 و بيهقى در سنن كبرى ج 7 ص 206 آورده است.

3 - از حكم گويد: على رضوان الله عليه فرمود: اگر اينكه عمر...نهى از متعه نكرده بود زنا نميكرد مگر شقى وبدبخت.

صورت ديگر:

از حكم: پرسيدند از اين آيه، آيه متعه نساء، آيا منسوخه است گفت نه و على عليه السلام فرمود: اگر اينكه عمر نهى از متعه نكرده بود زنا نميكرد مگر شقى جنايتكار.

مدارك اين
تفسير طبرى ج 5 ص 9 با سندهاى صحيح، تفسيرثعلبى، تفسير رازى ج 3 ص 200، تفسير ابى حيان ج 3 ص 218، تفسير نيشابورى، الدر المنثور ج 2 ص 140 بچندين طريق.

4 - از ابى جريح از عطاء گويد شنيدم اين عباس ميگفت خدا رحم كند بر عمر متعه نبود مگر رحمتى از خدا كه بان ترحم نموده بود بر امت محمد و اگر عمر آنرا نهى نكرده بود هر آينه محتاج بزنا نميشد مگر اندكى از مردم "پست بدبخت"
مدارك اين:

احكام القران جصاص ج 2 ص 179، بدايه المجتهد ابن رشد ج 2ص 58 النهايه ابن اثير ج 2 ص 249، غربيين هروى، فائق زمخشرى ج 1 ص 331تفسير قرطبى ج 5 ص 130 و در آن عوض الاشقى: الاشقى مگر بدبخت و همينطوردر تفسير سيوطى ج 2 ص 140 از طريق درحافظ عبد الرزاق و ابن المنذر از عطاء لسان العرب ابن منظور ج 19 ص 166، تاج العروس ج 10 ص 200 و از اول حديث حذف كرده رحم الله عمر، و زياد كرد او و ابن منظور از عطاء گفت: قسم بخدا مثل اينكه من ميشنوم قول او را الاشقى مگر بدبخت.

5 - حافظ عبد الرزاق در تصنيف خود از ابن جريح نقل كرده گويد خبر داد مرا ابو الزبير از جابر گفت: عمرو بن حريث وارد كوفه شد پس متعه كرد كنيزيرا و آمد با آن نزد عمر در حاليكه آن آبستن بود پس از او پرسيد و او اعتراف كرد گفت: پس اين در وقتى بودكه عمر از آن نهى كرده بود "فتح البارى ج 9 ص 141"

6 - حافظ ابن ابى شيبه از نافع نقل كرده: كه از پسر عمر از متعه پرسيدند پس گفت حرام است پس باو گفتند: كه ابن عباس فتوا بحلال بودن آن ميدهد گفت پس چرا زمان عمر لبش را حركت نداد و سخنى در اين باره نگفت.

/ 169