راى خليفه در سوال از آنچه واقع نشده
اضافه كن باجتهاد خليفه در مشكلات قران راى مخصوص او را در سئوال از آنچه واقع نشده چونكه او نهى ميكرد از آن، طاوس گويد عمر بالاى منبر گفت: سخت ميگيرم بر مرديكه سئوال كند از آنچه نشده زيرا كه خدا بيان نموده آنچه واقع شده است.و گفت: حلال نيست براى هيچكس كه سئوال كند از آنچهواقع نشده بدرستيكه خداوند تبارك و تعالى بتحقيق حكم فرموده در آنچه كه واقع شده است.و گفت بر شماسخت ميگيرم كه سئوال نكنيد از آنچه كه واقع نشده چونكه براى ما در آنچه واقع شده كاريست و يكروز مردى آمد پيش پسر عمر و از چيزى سئوال كرد، كه نميدانم آن چيست پس پسر عمر باو گفت سئوال نكن از آنچه واقع نشده زيرا كه من شنيدم عمر بن خطاب لعن ميكرد كسى را كه سئوال كند از آنچه واقع نشده است.پس كشيده شد لعن بزرگان صحابه باين پيش آمد و اين ابتلاء و گرفتارى همگانى شده و اتفاق كردند كه جواب ندهند از سئوال از آنچه واقع نشده است را.پس اين ابن عباس است كه از او سئوال ميكند ميمون از مردى كه ادراك كرده دو رمضان را، پس گفت آيا بود يا نبود،گفت بعدا نبود گفت: بليه را ول كن تا آنكه فرود آيد، گفت: ما را مردى بان راهنمائى كرد و گفت: بوده پس گفت از اولى اطعام ميكند از هر يكى از آن سى مسكين را براى هر روزى يك مسكين.و اين ابى بن كعب است كه مردى از او پرسيده و گفت: اى ابو المنذر چه ميگوئى در چنان و چنان، گفت: اى پسرك من آيا آنچه سئوال كردى از آن بوده گفت: نه، گفت اما نه، پس مرا
مهلت بده تا بوده باشد و خودمانرا معالجه كنيم تاتو را خبر دهيم.و مسروق گويد: من با ابى بن كعب راه ميرفتم پس جوانى گفت: چه ميگوئى: اى عمو چنان و چنان را ابى گفت: اى پسر برادرم آيااين بوده گفت نه گفت: پس ما را ببخش تا واقع شود