حدود متعه در اسلام - ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حدود متعه در اسلام

1 - اجرت و مهريه.

2 - مدت معين.

3 -عقديكه شامل ايجاب و قبول باشد.

4 - جدائى بسپرى شدن مدت يا بذل.

5 - عده اى كنيز و حره زن آزاد نازا و باردار"زن آبستن".

6 - عدم ميراث.

بدرستيكه اين حدود را فقهاء در كتب فقهيه خود و محدثين در صحاح و مسانيدشان و مفسرين در ذيل آيه كريمه ايكه ياد شد نقل كرده اند، پس اتفاقشان واقع شده بر اينكه آن حدود شرعيه اسلاميه است كه چاره اى از آن نيست، چه قائل باباحه دائمى و هميشه باشد يا اباحه موقته منسوخه: پس مجال سخن اين مردك كجاست: كه آن از نكاح هاى جاهليت تاريخيه بوده و باذن شارع نبوده است.و كجا در جاهليت نكاحى باين حدود بوده است و بتحقيق ضبط كرده اند كه نكاح ها و عادتها و تقاليد آنرا و در آن چيزى نبود كه مشابه نكاح متعه باشد.بلى: اين مردك افترا ميزند و اعتنائى و توجهى بگفته خود ندارد، و ما در پيش ياد كرديم گروهى از كسانيكه حدود نكاح متعه را ياد كرده اند در جزء سوم ص 331، و براى چه ابن جريح زيادروى و اسراف در انجام فاحشه ايكه نازل در شديدترين محرمات در گمان و خيال "موسى صاحب الوشيعه" شده كرده و اگر ابن جريح مستخف و سهل انگار و لا ابالى در دين بوده است، پس براى چه تمام صاحبان شش صحيح از او نقل حديث كرده و مسانيد و اسانيد خود را مشحون و پر از روايات او نموده و از او دوازده هزار
حديثيكه فقهاءنيازمند باو هستند شنيده اند، پس اگر مثل او فاسد و خراب يا روايت او فاسد باشد هر آينه واجب شود كه اوراق اكثر از جوامع حديث نابود شود و در اين وقت ارزشى براى اين صحاح شما باقى نميماند، و اگر چنانستكه او "موسى الوشيعه" پنداشته است، پس چراپيشوايان و بزرگان علم رجال او را مدح و تعريف نيكوئى نموده اند، و چگونه احمد امام حنبلى ها او را محكمترين مردم ديده و چگونه كتابهاى او را كتب امانت ناميده اند.

/ 169