نگرشى در دو متعه - ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگرشى در دو متعه

اين جمله ئيست از آنچه را كه از احاديث درباره آن دو متعه وارد شده است و آنها چنانچه ميبينى خود بخود وافيست براى اثبات تشريع آن دو بر عهد پيامبر از جهت قرآن و سنت پيامبر " ص" بدون آنكه نسخ و بطلانى آمده باشد در پى حكم آنها و اضافه كن بانها از احاديث بسياريكه دلالت بر اباحه آنهاميكند و ما آنرا ياد
نكرديم براى خالى بودن آنها از نهى عمر و نبود نهى او درباره دو متعه مگر راى مخصوص يا صرف اجتهادى در برابر نص صريح قران و سنت.

اما متعه حج پس منع و نهى كرد از آن وقتيكه آنرا كارى زشت ميپنداشت اينكه مردم توجه بحج دارند از سرهايشان آب ميچكد بعد از آميزش و جماع زنها بعد از تمام شدن عمره، لكن خداوند سبحان بيناتر بحال بنده گانش بود از او و پيامبرش صلى الله عليه و آله ميدانست اين را موقعيكه تشريح كرد مباح بودن متعه حج را از جهت حكم قطعى ابدى تا روز قيامت چنانچه آن نص احاديث گذشته و آينده است و نباشد آنچه را كه عمر آورده مگر استحسانيكه اختصاص بخودش دارد و اعتنائى بر آن نيست در برابر كتاب و سنت.

اين آنچيزيستكه خليفه آنرا ديده در مستند و مدرك حكمش و دراينجا گفته هاى بيهوده و بى ارزشى است كه گفته اند آنرا تا آنكه تقويت كنند اين فتواى مخصوص او را و خوب جلوه دهند.

آنچه كه خليفه بر آن اقدام كرد به تنهائى و تمام آنهم مخالف آنستكه خودش بشخصه تصريح كرده و آنها عذرهاى ساختگى است.
و بينيازاز حق نميكند چيزيرا، و از آنهاست.

1 - اينكه متعه ايكه عمر نهى از آن كرده آن فسخ حج است بعمره ايكه بعد از آن حج ميشود و آنرا دفع و رد ميكند نصوص صحيح هاى ياد شده از ابن عباس و عمران بن حصين و سعد بن ابى وقاص و محمد بن عبد الله بن نوفل و ابو موسى اشعرى و حسن و بعد از آن نصوص علماء بر اينكه نهى شده از خليفه متعه حج و جمع كردن بين حج و عمره است.
و بعضى گفته اند:كه همه اينها تصريح خود عمر است بر اين و علت نهى كردن او هم از آن گفته اوست، من ميترسم كه مردم با زنها عروسى كنند زير درخت اراك "بيد" پس از آن بروند با آنحال حج نمايند، و گفته او: اگر من رخصت ميدادم بايشان در متعه هر آينه عروسى ميكردند با آنها در زير سايه درخت بيد آنگاه با آنها حركت ميكردند بسوى حج، و گفته او: خوش نداشتم كه مردم عروسى كنند با آنها در زير سايه بيد سپس بروند به حج كه از سرشان آب بچكد "يعنى آب غسل جنابت".

و شيخ بدر الدين عينى حنفى در عمده القارى شرح صحيح بخارى ج 4 ص 568 گويد: عياض و غير او بطور قطع گويند: متعه ايكه عمر و عثمان نهى كردند از آن فسخ و تبديل حج بعمره بوده نه عمره ايكه بعد از حج ميكنند گفتم: در پاسخ او بر ايشان ايراد ميشود آنچه كه در روايت مسلم آمده كه بعضى از طرق آن تصريح كرده ببودن آن متعه حج، و در روايتى از او آمده، كه رسول خدا صلى الله عليه و آله عمره نمود با برخى همسرانش در ده ى حج، و در روايتى از مسلم است كه آنحضرت جمع كرد بين حج وعمره، و مقصود او تمتع ياد شده است و آن جمع بين حج و عمره است در يك سال.

1 -ه

2 - اختصاص ويژه گى اباحه متعه بصحابه پيامبر در عمره ايشان با رسول خدا صلى الله عليه و آله فقط، نسبت داده شده اين گفته بعثمان و صحابى بزرگوار ابى ذر غفارى و بر اين اشكال ميشود چنانچه در زاد المعاد ابن قيم ج 1 ص 213 است كه اين آثار و اخباريكه دلالت ميكند بر اختصاص اباحه متعه بصحابه مردد بين دو
دسته است يا خبريستكه باطل و صحيح نيست البته از كسيكه باو نسبت داده شده است و بين خبر صحيح از گوينده ايكه معصوم نيست كه معارضه نميود با آن نصوص تشريع كننده معصوم پس در صحيح مسلم و بخارى و غير آنهاست از سراقه بن مالك كه گفت: اين تمتع و كاميبابى ما اى رسول خدا "از همسرانمان" در حج براى امسال است يا براى هميشه، فرمود: نه بلكه براى هميشه است، نه بلكه براى هميشه است.

و در صحيحه ديگرى از سراقه است گويد: رسول خدا صلى الله عليه و آله برخاست براى خطبه و فرمود: بدانيكه عمره داخل در حج شد تا روزقيامت.

و در صحيح از ابن عباس است كه گويد: عمره داخل در حج شد تا روزقيامت ترمذى بعد از آن در صحيح خود ج1 ص 175 گويد و در اين باب از سراقه بن مالك، و جابر بن عبد الله است و
معناى اين حديث اينست كه باكى نيست بعمره در ماه هاى حج، و همينطور تفسير كرده آنرا شافعى و احمد و اسحق، و معناى اين حديث اينستكه اهل جاهليت در ماه هاى حج عمره نميكردند پس چون اسلام آمد اجازه داد پيامبر صلى الله عليه و آله در اين موضوع و فرمود: " دخلت العمره فى الحج الى يوم القيامه " عمره داخل حج شده تا روز قيامت يعنى باكى نيست بعمره كردن در ماه هاى حج.

و در صحيحه اى از خود عمراست كه گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جبرئيل آمد نزد من و من در وادى عقيق بودم پس فرمود: در اين وادى مبارك دو ركعت نماز بگذار و گفت: عمره اى در حجه اى پس حقيقه عمره داخل در حج شد تا روز قيامت "بيهقى در سننش ج 5 ص 13 نقل كرده و گفته كه آنرا بخارى در صحيح خود روايت نموده".

پس چه چيز جرى كرده و جرئت داده خليفه را بر سنتيكه رسول خدا صلى الله عليه و آله خبر بان داده و جبرئيل آنرا آورده و خودش آنرا بازگوكرده است.

و سندى در حاشيه سنن ابن ماجه ج 2 ص 231 گويد: ظاهر حديث بلال موافقت نهى عمر از متعه است و جمهور بر خلاف آنست و اينكه متعه اختصاصى بصحابه ندارد پس براى همين حمل كردند متعه را بفسخ و خدا داناتراست اه.

/ 169