ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و پرچم داران را هلاك كرده كه صبح كردند و مثل بانها زده وقصه آنها را بازگو ميكردند،

اين يك را كشيده و آن ديگريرا سرش بر نيزه بلند نموده و آن يك را بند اسارت بر او گذارد،

و در روز "خيبر"هنگاميكه به پرچم "احمد ص" ابوبكر پشت كرد و مردم همه حاضر بودند،

و دومى پرچم را گرفت و رفت ولى برگشت در حاليكه پرچم را ميكشيد از خوارى وخود را ملامت و توبيخ ميكرد،

تا آنكه هر دو برگشتند نمايان شد غضب و خشم پيامبر و شايسته بود بر او كه باين جهت غضب كند،

و در بامداد بعد فرمود در حاليكه اطرافيان همه شنيدند و سخن از او كامياب و مويد بود،

كه من هر آينه ميدهم پرچم را بمردى وفادار شجاعيكه بگرفتن جانها معتاد است،




  • رجل يحب الله ثم رسوله
    و يحبه الله العلى و احمد



  • و يحبه الله العلى و احمد
    و يحبه الله العلى و احمد



مرديكه دوست دارد خدا و سپس پيامبر او را و دوست دارد او را خداى بزرگ وپيامبر پسنديده او،

تا آنكه تاريكى شب همه را فرا گرفت و بشتاب گذشت و صبح آن نمايان شد،

قال: ائت يا سلمان لى باخى فقا

له الطهر سلمان: على ارمد

فرمود: اى سلمان بياور برادر مرا پس سلمان پاك گفت على
مبتلا بدرد چشم شده است،

و رفت و برگشت و دست على را ميكشيد بدانكه بلندست شرافت كشيده شده و عزت كشانيده،

پس بهبودى يافت درد چشمش بيك آب دهان پيامبر و پوشانيد او را زره گشادى كه رشته هاى فولادين بهم پيوسته است،

پس با دستى آن پرچم را گرفت و با دست ديگرش زره آهنين را پوشيد،

و رفت باآن پرچم به پيش و پيروزانه برگشت در حاليكه بشارت دهنده بيارى و مويد بود،

و فرو آورد شمشيرش را بر فرق سر مرحب و او را كشت و او كافر سركشى بود،

و نزديك بقلعه محكم شد و درب آن بسته و خطر مرگ در كمين او بود،

پس آن دراز را كنده و پرتاب كرد و حسان بن ثابت در مجالس آنرا انشاد و با شعر خود بازگو ميكرد،

بدرستيكه مرديكه برداشت درب بزرگ خيبر را روز يهود هر آينه شرافت و مقام او جاودانيست،

برداشت درب بزرگ را و تكان داد درب قلعه قموص را مسلمين و اهل خيبر تمامى حاضر بودند،

و از غزوه "حنين" سئوال كن وقتيكه جرول "پرچمدار هوا زن در روزحنين" با شمشير كشيده بميدان دويد وانتظار فرصت داشت،

/ 169