عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل
بیشترلیست موضوعات
a راى و عقيده خليفه در دو متعه "متعه حج" متعه نساء متعتان "متعه حج و متعه زنان" نگرشى در دو متعه اما متعه نساء متعه در قرآن مجيد حدود متعه در اسلام راى خليفه درباره كسي كه گويد: من مومنم ورود اسقف نجران بر خليفه شلاق زدن به روزه داري كه بر كنار شراب نشسته راى خليفه در مشك بيت المال اجتهاد خليفه در نماز ميت خليفه و مسائل سلطان روم آگاهى خليفه در احكام راى خليفه در مناسك اجتهاد خليفه درباره شراب و آيات آن جهل خليفه به غسل از جنابت خليفه و وسعت دادن به دو مسجد سكوت خليفه از حكم طلاق راى خليفه در خوردن گوشت خليفه و يهودى مدنى خليفه اول كسي است كه در فرائض ميراث قائل بعول شد اجتهاد عمر در تقسيم كردن و مصادره كردن اموال عمالش خليفه در خريدن شتر راى خليفه درباره بيت المقدس راى خليفه در مجوس راى خليفه در روزه رجب اجتهاد خليفه در سوالات از مشكلات قرآن راى خليفه در سوال از آنچه واقع نشده نهى خليفه از حديث حديث نوشتن سنن راى خليفه درباره كتابها خليفه و قرائتها اجتهاد خليفه در نامها و كنيه ها حد زدن خليفه پسرش را بعد از حد جهل خليفه به آنچه روز عيد خوانده ميشود خليفه و معانى الفاظ راى خليفه در روزه سال مرسلات شاعر كيست؟ تاليفات او علاء الدين حلى شاعر كيست؟ قصيده 1 قصيده 2 قصيده 3 قصيده 4 قصيده 5 قصيده 6 توضیحاتافزودن یادداشت جدید
و اين حديث بلال از احاديثيستكه دلالت ميكند كه متعه اختصاص بصحابه دارد و در آن احمد گويد: اين مرد شناخته نشده اين حديثيستكه اسنادش معروف نيست، حديث بلال در نزد من ثابت نيست.و ابن قيم در زاد المعاد بعد از نقل گفته احمد گويد: گفتم و از آن چه راكه دلالت ميكند بر صحت قول امام احمدو اينكه اين حديث صحيح نيست اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله خبر از متعه داد كه آن براى هميشه است پس ماگواهى ميدهيم بخدا قسم كه اين حديث بلال از رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درست نيست، و آن دروغ و غلطى است بر او و چطور مقدم داشته شود روايت بلال بر روايات افراد مورداعتماد، تا آنجا كه گويد مجوزون فسخ گويند: اين قول فاسديست كه شكى در آن نيست بلكه اين راى و عقيده ئيست كه در آن شكى نيست و بتحقيق كه تصريح كرده، باينكه آن راى كسيستكه او بزرگتر از عثمان و ابى ذر و عمران بن حصين است پس در دو صحيح و لفظ بخاريست كه ما متمتع شديم و متعه كرديم با رسول خدا صلى الله عليه و آله و قران نازل شد درباره آن، پس مردى گفت براى خودش آنچه ميخواست و در لفظ مسلم: است نازل شده آيه متعه در كتاب خدا عز و جل، يعنى متعه حج و امر فرمود ما را رسول خدا صلى الله عليه و آله بان پس از آن هم آيه اى نازل نشده كه متعه حج را نسخ كند و رسول خدا صلى الله عليه و آله هم از آن نهى نفرمود تا از دنيا رفت مردى آنچه خواست براى خودش گفت، در لفظى: اراده كرده عمر را، و عبد الله بن عمر گفت بكسيكه سئوال كرده بود از اواز متعه و گفته بود كه پدرت نهى كرد از آن، امر و فرمان رسول خدا صلى الله عليه و آله سزاوارتر است كه پيروى شود يا پدرم، و ابن عباس گفت بكسيكه معارضه كرده بود با او بابى بكر و عمر، نزديك است بر شما سنگ از آسمان فرود آيد من ميگويم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: و شما ميگوئيد، ابوبكر و عمر گفت.پس اين پاسخ علماء است نه جواب آنكه ميگويد: عثمان و ابوذر داناتر بر رسول خدا صلى الله عليه و آله بودند از شما و آيا نگفت ابن عباس و عبد الله بن عمر: كه ابوبكر و عمر داناتر بر رسول خدا صلى الله عليه و آله از ما بودند و نبود هيچيك از صحابه و نه هيچكس از تابعين كه باين جواب راضى باشد در دفع نصى از رسول خدا صلى الله عليه و آله و ايشان اعلم بخدا و رسول او بودند و پرهيزكارتر بر او از اينكه مقدم بدارند بر گفته معصوم راى غير معصوم را.پس از آن نص از معصوم ثابت شده كه آن "متعه حج" باقى است تا روز قيامت و بتحقيق كه قائل ببقاء آن شده است على بن ابى طالب كه رضوان خدا اورا باد و سعد بن ابى وقاص و ابن عمر و ابن عباس و ابو موسى و سعيد بن مسيب و قاطبه تابعين و پيروان آنان.و دلالت ميكند بر اينكه اين راى و اجتهاد محض بود كه نسبت داده نميشود باينكه آن به پيامبر صلى الله عليه و آله متصل باشد اينكه عمر بن خطاب... وقتيكه نهى از آن كرد ابو موسى اشعرى گفت: اى اميرمومنان چه احداث كردى در شان مناسك حج، پس گفت: اگرما كتاب پروردگارمان را بگيريم، و عمل كنيم، پس بدرستيكه خدا ميفرمايد: و اتموا الحج و العمره لله " حج و عمره را براى خدا اتمام كنيد، و اگرسنت رسول خدا صلى الله عليه و آله رابگيريم، پس بدرستيكه پيامبر خدا صلى الله عليه و آله حلال نكرد تا آنكه قربانى كند پس اين اتفاقى بوداز ابو موسى و عمر بر اينكه منع بهم زدن حج را بمتعه و احرام بانرا ابتداء جز اين نيست كه آن راى محض اوبوده كه احداث كرد در مناسك حج از رسول خدا صلى الله عليه و آله نيست واگرچه استدلال كرده براى آن بچيزيكه استدلال نموده و ابو موسى بود كه فتوا ميداد مردم را بفسخ حج در تمام خلافت ابوبكر و اوائل خلافت عمر تا آنكه عمر مذاكره كرد در نهى كردن آن، و اتفاق كرده اند بر اينكه اين راى بود كه عمر...آنرا احداث در مناسك نمود پس از آن صحيح است از او كه رجوع نمود از آن 1 ه.و عينى: در عمده القارى ج 4 ص 562 گويد: پس اگر بگوئى: كه از ابى ذر روايت شده كه او گويد: متعه مخصوص اصحاب محمد صلى الله عليه و آله بود، در صحيح مسلم، ميگويم: گويند: اين گفته صحابى مخالف كتاب و سنت و اجماع و قول كسيستكه بهتر از او بوده است.اما كتاب پس قول خداى تعالى: " فمن تمتع بالعمره الى الحج " پس آنكه تمتع كرد عمره را بحج، و اين عمومى است و مسلمين اجماع كرده اند بر اباحه و جواز تمتع در تمام عصرها، و جز اين نيست كه در فضل آن اختلاف كرده اند.