ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

19 - ياد كرده شهاب الدين ابوالثناء سيد محمود آلوسى بغدادى متوفاى 1270 در تفسيرش ج 5 ص 5 قرائت ابن عباس و عبد الله بن مسعود آيه را: " فما استمتعتم به منهن الى اجل مسمى "، سپس گويد: و نزاعى نزد ما نيست در اينكه آن حلال بود سپس حرام شد و الصواب و قول درستيكه مختار اين نويسنده است اينستكه تحريم و اباحه هر كدام دوبار شده و پيش از روز خيبرحلال بود پس در روز خيبر حرام شد بعداز آن در روز فتح مكه مباح شد و آن روز اوطاس بود براى متصل بودن آن دو سپس در آنروز حرام شد بعد از سه روز تحريم موكدى تا روز قيامت.
با من بيا:

بيا با من اى خواننده تا سئوال كنيم از اين مردك،موسى جار الله، از اين كتابها آيا اينها از مراجع و مدارك اهل سنت نيست در علم قرآن، آيا اين گروه از بزرگان و پيشوايان در تفسير نيستند،آيا بر پژوهشگر كنجكاو واجب نيست كه مراجعه باين كتابها كند پس نقض و ابرام نمايد و گفته ها را با هم سنجيد و ترجيح دهد كه آيا برابرى ميكند ياوه هاى آن با مثل ابن عباسيكه مترجم قرآن و ابى بن كعبيكه نزد ايشان قارى ترين صحابه و عبد الله بن مسعوديكه "عالم بقرآن و سنت" است و نيز عمران بن حصين و حكم و حبيب بن ابى ثابت و سعيد بن جبير و قتاده و مجاهد، آيا هر كدام از ايشانرا جاهل مدعى غير ملتفت ميبيند، آيا اين اهانت او سب و ناسزاى بصحابه و پيشينيان صالح و شايسته نيست كه متهم نموده شيعه را بان نزد خويشان خود.

يا رجال و مردان بزرگ قوم خود را از شيعه ميداند كه با زبانهاى تيز و برنده ايشانرا قطعه قطعه و پاره پاره ميكند، پس اگر نزد او ارزشى نيست براى مثل بخارى و مسلم و احمد و طبرى و محمد بن كعب، و عبد بن حميد، و ابى داود، و ابن جريح، و جصاص و ابن انبارى و بيهقى و حاكم، و بغوى، و زمخشرى و اندلسى و قرطبى و فخر رازى و نووى، و بيضاوى و خازن و ابن جزى، و ابى حيان،و ابن كثير، و ابى السعود، وسيوطين، و شوكانى، و آلوسى پس ايشان از بزرگان و اعلام او در علم ودينند.

بلى: از خاطر ما نميرود كه دروغها و افسانه هاى ثبت شده
اين مردك و نسبت قول بنزول آيه متعه بشيعه فقط تماما مقدمه براى سب و ناسزاگوئى بساحت مقدس دو امام بزرگوار معصوم حضرت امام محمد باقر وحضرت امام جعفر صادق عليهما الصلوه والسلام است و او هر كس كه صاحب انصاف و وجدان باشد ميداند كه چهار امام قوم او "

1 - ابو حنيفه امام حنفى ها

2 - محمد بن ادرس شافعى امام شافعى ها

3 - مالك ابن انس امام مالكى ها

4 - احمد بن حنبل امام حنبلى ها در علمشان خوشه چين علم آن دو بزرگوار ميباشند" پس اگر نزد ايشان چيزى از علم پيداشود پس از اين سرچشمه گواراست و حضرت باقر و صادق همان حضرت باقر و صادقند، و موسى الوشيعه هم همين موسى الوشيعه و خداوند همان خداى دادگر عادل است و الى الله المشتكى، و شكوه و شكايت من بسوى خداست
و بيائيد از مردك سئوال كنيم از ادب بيانيكه او فهميده و بر اين گروه بزرگان در قرنهاى گذشته مخفى مانده و از نقصانيكه او شناخته و پيشوايان قوم او بر تقدير نزول آيه در متعه ندانسته اند آن چيست و كجاست، و از چه كسى اختيار كرده و چه كسى آنرا گفته و چه دليلى براى اوست و ازچه كسى آنرا فرا گرفته و براى چه آنرا پيشينيان و پسينيان كتمان كرده اند تا نوبت باو رسيده است: گمان نميكنم كه او بتواند پاسخى دهد كه تشنه اى را سيراب كند و شايد او برگرداند ناسزاهاى ركيك خود را بمردمى ديگر.

/ 169