ترجمه الغدیر جلد 12

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 12

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رسول متعه زنها را حرام كرد پس لازمست حمل كردن حديث جابر رابر اينكه آنچه را كه جابر خبر داده از آن كه ما متعه ميكرديم تحريم بگوشش رسيده و مشهور نشده بود تا زمان عمر پس چون درباره آن نزاع و كشمكش واقع شد حرمتش ظاهر و معروف شدو باين كيفيت جمع ميشود آن احاديثيكه درباره آن وارد شده و بالله التوفيق.

امينى"قدس الله نفسه الزكيه" گويد: كجا ممكن است جمع بين احاديث اين باب كه متناقض با يكديگر است از جهتهاى گوناگون بيك صحيحه خيال شده، و چه وقت صحيح شده و چگونه تمام ميشود نسبت ساختگى آنراباميرالمومنين عليه السلام و در جلوى دست امت گفته صحيح و ثابت اوست كه فرمودند: " لو لا ان عمر نهى عن المتعه ما زنى الاشقى "، اگر عمر نهى از متعه نكرده بود زنا نميكرد مگر بدبخت بى آبرو و بتحقيق از آنحضرت ضبط شده مذهبش بحليت متعه، چنانچه فرزندان خانه رفيع و بلندش معتقدند اباحه آنرا چه آنهائيكه گذشتند و چه آنهائيكه باقى هستند، و از چيزهائيكه همه پذيرفته و قبول كرده اند: گفته ابن عباس است:" لو لا نهى عمر لما احتاج الى الزنا الاشقا " اگر عمى نهى از متعه نكرده بود هر آينه محتاج و نيازمند بزنا نميشد مگر بى آبروى فرومايه و كيست آنكه امت را خبر داده از نهى پيامبر صلى الله عليه و آله از متعه غير على عليه السلام تا آنكه در زمان عمر ظاهر و مشهور شد و چه وقت منع و نهى از آنحضرت صلى الله عليه و آله مشهوربوده و حال آنكه اول
كسيكه آنرا آورد و آشكار كرد بنهى از آن عمر بود كه ميگفت: " متعتان كانتا على عهد رسول الله صلى الله عليه و آله و انا نهى عنهما و اعاقب: "، دو متعه در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله معمول بود و من از آن دو نهى ميكنم و هر كس مرتكب شود مجازات مينمايم.

و گفت: " متعتان كانتا على عهد رسول الله صلى الله عليه و آله و على عهد ابى بكر و انا انهى عنهما "، دو متعه در زمان پيامبر خدا صلى الله عليه و آله و در زمان ابى بكر معمول بود و من از آن دو نهى ميكنم، و گفت: " ان الله و رسوله قد احلا لكم متعتين و انى محرمهما عليكم "، بدرستيكه خدا و رسول او دومتعه را بر شما حلال كرد و من حرام كننده آنهايم بر شما.

و گفت: " ثلاث كن على عهد رسول الله صلى الله عليه و آله انا محرمهن، متعه الحج و متعه النساء و حى على خير العمل " سه چيز بودند در زمان پيامبر خدا معمول و متداول من حرام كننده آنهايم: متعه حج و متعه زنها و حى على خير العمل.

پس آيا پاسخ داديكنفر صحابى او را بر رد كردن ادعاء او را بر حلال بودن متعه در عهد پيامبر و ابوبكر يا در نسبت تحريم اورا بخودش و آيا اجماع اصحاب پيامبر بر حليت متعه در عهد و زمان ابوبكر خلاف دين خدا و سنت پيامبر اوست، بلى آدم غرق شده بهر خس و خاشاكى متوسل ميشود: " لا تقولوا لما تصف السنتكم الكذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا على الله الكذب، ان الذين يفترون على الكذب لا يفلحون " و نگوئيد براى وصف كردن زبانشان
دروغ را كه اين حلال است و اين حرام تا ببنديد بر خدا دروغ را بدرستيكه آنان كه ميبندند بر خدا دروغ را رستگار نميشوند.

/ 169