صورت سوم:
سالم گويد: از پسر عمر از متعه حج پرسيده شد پس امر بآن نمود پس باو گفته شد: كه تو مخالفت ميكنى با پدرت، گفت: كه پدرم نگفت آنچه را كه شما ميگوئيد، جز اين نيست كه گفت، عمره را از حج جدا كنيد يعنى كه عمره در ماه هاى حج تمام نميشود مگر به قربانى و پيش كشى براى خانه خدا، و قصد كرد كه خانه خدا در غير ماه هاى حج زيارت شود، پس شما آنرا حرام قرار داديد و مردم را بر آن شكنجه و عقوبت كرديد و حال آنكه خداى عز و جل آنرا حلال و رسول خدا صلى الله عليه و آله عمل بان نموده بود،گفت: پس وقتى بر او اصرار كردند گفت: آيا پس كتاب خداى عز و جل شايسته تراستپيروى شود يا عمر."سنن كبرى ج 5 ص 21"
صورت چهارم:
سالم گويد: عبد الله بن عمربود كه فتوا ميداد بانچه كه خداى عز و جل نازل فرموده بود از رخصت در تمتع و رسول خدا صلى الله عليه و آله آنرا سنت قرار داده بود، پس بعضى ازمردم به عبد الله بن عمر گفتند چگونه مخالفت ميكنى پدرت را در حاليكه نهى از اين كرده بود پس عبد الله بايشان گفت: واى بر شما: آيا از خدا نميترسيد، اگر ديديد كه عمر...نهى از اين ميكرد خيرى ميخواست در آن و در آن تمام عمره را ميخواست پس چراشما حرام ميكنيد و حال آنكه خدا آن را حلال و رسول خدا صلى الله عليه و آله بان عمل نموده بود.آيا پس رسول خدا صلى الله عليه و آله سزاوارتر است كه سنتش پيروى و عمل شود يا عمر...بدرستيكه عمر نگف اين را براى تو: كه عمره در ماه هاى حج حرام است و لكن او گفت: كه تمام ترين عمره آنستكه آنرا از ماه هاى حج جدا كنيد.7 - از سعيد بن جبير از ابن عباس گفت: رسول خدا صلى الله عليه و آله متعه حج كرد، پس عروه گفت: ابوبكر و عمر نهى از متعه كردند، پس ابن عباس گفت: چه ميگويد عريه "يعنى عروه" گفت ميگويد ابوبكر و عمر نهى از متعه كردند، پس ابن عباس گفت: ميبينم ايشانرا كه بزودى هلاك ميشوند، ميگويم رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود و ميگويند، ابوبكر و عمر گفتند8 - احمد در مسندش ج 1 ص 49، از ابى موسى: نقل كرده كه عمر...گفت: آن سنت رسول خدا بوديعنى متعه و لكن من ترسيدم كه مردم با زنها عروسى كنند زير سايه درخت اراك پس از آن بروند با آنها بحج.9 - از ابن عباس نقل شده كه او گفت بكسيكه معارضه ميكرد او را درمتعه حج بابى بكر و عمر، نزديك است كه بر شما سنگى از آسمان فرود آيد: ميگويم: رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود و ميگوئيد: ابوبكر و عمر گفت "زاد المعاد ابن قيم ج 1 ص 215 و حاشيه شرح المواهب ج 2 ص 328"
10 - از حسن روايت شده كه عمر خواست نهى از متعه حج كند پس ابى: باو گفت: اين كار براى تو نيست چونكه ما با رسول خدا صلى الله عليه و آله تمتع نموديم و ما را از اين نهى نكرد پس عمر از آن دست كشيد، و خواست كه نهى از حله هاى زنگى كند چونكه با ادرار رنگ ميشد پس ابى "بن كعب" باو گفت اين كار هم براى تو نيست زيرا كه آنها را پيامبر صلى الله عليه و آله پوشيد و ما هم در عهد آن حضرت پوشيديم.احمد امام حنبلى ها در مسندش ج 5 ص 143 نقل كرده و هيثمى درمجمع الزوائد ج 3 ص 246 ياد كرده آنرا بنقل از احمد و گفته راويان آن مردان صحيح هستند، و سيوطى در جمع الجوامع چنانچه در ترتيب آن ج 3 ص 33بنقل از احمد ياد كرده و در الدر
المنثور ج 1 ص 216 بنقل از مسندابن راهويه و احمد نقل كرده.