ترجمه الغدیر جلد 12
لطفا منتظر باشید ...
پس تمام اينها از نظر خليفه دور مانده و بيان شافى و قطعى ميخواست بعد از اين آيه و آيه سوره نساء بقولش: بار خدايا بيان كن براى ما بيان قطعى را و از آن دست بر نداشت و منتهى از آن نشدن مگر بعد ازمدتى از عمرش بعد از نزول قول خداى تعالى " فهل انتم منتهون " پس آيا پايان نميدهيد.
قرطبى در تفسيرش ج 6ص 292 گويد: چون عمر فهميد كه اين تهديد سختى زيادتر بر معناى "انتهوا" است گت: انتهينا پايان داديم و ديگر نميكنيم.
و ابن جزى كلبى در تفسيرش ج 1 ص 187 گويد: در آن توقيف و آگهى است كه متضمن زجر و وعيد است و براى همين وقتى آيه نازل شد عمر گفت: انتهينا انتهينا، توبه كرديم توبه كريم.
و زمخشرى در كشاف ج 1 ص 433 گويد: از بليغ ترين آنچه نهى بان شده مثل اينكه گفته است: بحقيقت كه تلاوت شد بر شما آنچه در آنست از انواع موانع و نواهى پس آيا شما با اين موانع دست بر ميداريد و منتهى ميشويد يا شما بر همان روش قبلى هستيد كه گويا موعظه نشده و منعى از شما نگشته است.
و بيضاوى در تفسيرش ج 1 ص 357 گويد: در قول خداى تعالى"فهل انتم منتهون"اعلان وآگهيست باينكه امر در منع و ترسانيدن بنهايت رسيده و عذرهها و بهانه ها منقطع شده و ديگر پذيرفته نميشود و نبود اين تاويل از خليفه و بيان خواستن بعد از بيان و منتهى شدن پيش از منع شديد و تهديد مگر براى عشق و علاقه بشراب و بودن او شرابخوارترين مردم در جاهليت چنانچه افشاء ميكند و فاش ميسازد او را قول خود او در خبريكه ابن هشام درسيره اش ج 1 ص 368 نقل كرده است من دور از اسلام بودم و در جاهليت ميخانه و ميكده داشتم شراب را دوست داشتم و مينوشيدم و براى ما محفلى بود كه در آن بزرگان قريش در بازار"جنب مسجد الحرام" جمع ميشدند در نزديك عمر بن عبد بن عمران مخزومى پس من شبى بيرون آمدم بسراغ دوستانم را كه در مجلسشان بودند پس آمدم و هيچكس از ايشانرا نديدم پس گفتم: من اگر بروم بفلان ميفروش كه در مكه شراب ميفروخت شايد من پيش او شرابى بيابم و از آن بنوشم.
و در آن خبريكه بيهقى در سنن كبرى ج 10 ص 214 نقل كرده از عبد الله بن عمر از قول پدر بزرگوارش در دوران خلافتش: بدرستيكه من شرابخوارترين مردم بودم در جاهليت و شراب مثل زنا نيست.
و از اينجا خليفه اختصاص بدعوت پيدا كرد كه پيامبر بزرگوار بر او آيات نازله در شراب را قرائت فرمود و او از كسانى بود كه آنرا تاويل ميكرد و دست از آن بر نميداشت تا آنكه آيه منع شد و تهديد بايه مائده نازل شد وآن آخرين سوره بود از قرآن كه نازل گرديد و برخى از آن آياتى بود كه در حجه الوداع نازل شد.
و در الدر المنثور ج 2 ص 252، از محمد بن كعب قرظى نقل كرده او گويد: سوره مائده بر رسول خدا در حجه الوداع در ميان مكه و مدينه نازل شد در حاليكه آنحضرت سوار شترش بود، و روايت نموده كه پيامبر صلى الله عليه و آله سوره مائده را در حجه الوداع قرائت فرمود و گفت: آى مردم بدرستيكه سوره مائده آخرين سوره ايست كه نازل شده پس حلال آنرا حلال و حرام آنرا حرام بدانيد، "تفسير قرطبى ج 6 ص 31"