ترجمه الغدیر جلد 12
لطفا منتظر باشید ...
و بعد از همه اين مطالب آيا خليفه نميدانست كه شرابخوارى از بزرگترين گناهان كبيره است چنانچه خبرميدهد از آن صحيحه حاكم از سالم بن عبد الله گويد: كه ابوبكر و عمر و عده اى از مردم نشستند بعد از رحلت پيامبر صلى الله عليه و آله و بازگو كردند بزرگترين گناهان كبيره را پس نزد ايشان علمى و دانشى درباره آن نبود پس مرا فرستادند بسوى عبد الله بن عمرو سئوال كردم از او پس مرا خبرداد كه بزرگترين كبائر ميگسارى و شرابخوريست پس آمدم و پيش ايشان و آنها را خبر دادم پس منكر شدند اين را پس همگى از جا پريده و آمدند در خانه او پس او بايشان خبر داد كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود بدرستيكه پادشاهى از پادشاهان بنى اسرائيل مردى را رفت و او را مخير ساخت بين اينكه يا شراب بخورد يا بيگناهى را بكشد يا زنا كند يا گوشت خوك بخورد يا كشته شود پس شراب را اختيار كرد و چون شراب نوشيد و مست شد هر چه از او خواستند انجام داد.
و براى اعتياد او بمشروبات از اول مدت طولانى تا نزول آيه سوره مائده در حجه الوداع مشغول بميگسارى و شرابخوارى سخت شد بعد از نزول اين بيم و تهديد و بعد از قولش: انتهينا انتهينا و او بود كه ميگفت بدرستيكه ما مينوشيم اين شراب تند و تيز براى آنكه بسبب آن قطع كند گوشتهاى شتر را در شكم و معده ما كه ما را اذيت ميكند پس كسيكه از مشروبش بچيزى خمار و مست و بيخود شود پس آنرا ممزوج باب كند.
و ميگفت: من مردى هستم كه مبتلا بتورم شكم يا آتش و حرارت معده ام و مينوشم اين شراب تند را پس شكمم را ملايم ميكند، ابن ابى شيبه نقل كرده آنرا چنانچه در كنز العمال ج 3 ص 109.
و ميگفت: گوشت اين شترها را در شكمهاى ما هضم نميكند مگر شراب تند.
م، و او بود كه شراب تند را مينوشيد تا آخرين نفس، عمرو بن ميمون گويد: من حاضر شدم نزد عمر موقعيكه مجروح شد شراب تيزى برايش آوردند نوشيد "طب ج 6 ص 156".
و تيزى و تندى شرابش باندازه اى بود كه اگر ديگرى از آن مينوشيد هر آينه او مست و بيخود ميشد و بر آن اقامه حد ميشد مگر اينكه خليفه از آن متاثر نميشد براى اعتيادش يا اينكه آنرا ميشكست و مينوشيد، شعبى گويد: يكنفر اعرابى از پياله و جام عمر آشاميد پس بيهوش شد پس عمر او را حد زد سپس گفت: و البته او را حد زد براى مستى نه براى نوشيدن."العقد الفريد ج 3 ص 416"
و در لفظ جصاص دراحكام القران ج 2 ص 565 آمده كه: يكنفر اعرابى از شراب عمر نوشيد پس عمر او را هشتاد شلاق زد پس اعرابى گفت: جز اين نيست كه من از شراب تو نوشيدم، پس عمر شرابش را طلبيد و آنرا بوسيله آب ملايم كرد سپس از آن آشاميد و گفت: كسى را كه شرابش او را خمار و گيج و مانند مستها كند پس آنرا بسبب آن بشكند و فرو نشاند سپس جصاص گويد: و آنرا ابراهيم نخعى از عمر مثل آن روايت كرده و در آن گفته: كه عمر بعد از آنكه اعرابى را زد از آن شراب نوشيد.
و در جامع مسانيدابى حنيفه ج 2 ص 192 گويد: اين چنين آنرا فرو نشانيد و بشكنيد با آب هر گاه شيطانش بر شما غلبه كرد و او دوست ميداشت شراب تند و تيز را.