غوغاى جانشينى پيامبر - زندگانی سیاسی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی سیاسی امام علی (ع) - نسخه متنی

علی علامه حائری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

غوغاى جانشينى پيامبر

عربستان در آغاز اسلام

با اين كه تاريخ قرن اول هجرى شناخته نشده و تسلسل تاريخى در آن پر از تناقض است و ماخذ مستقلى هم براى حل تناقضات وجود ندارد، با اين وصف مى توان گفت كه شهرهاى مهم عربستان اين سرزمين خشك بى آب و علف به شهرهاى مكه و يثرب "مدينه" و طائف منحصر مى شد.

مردم عربستان دسته اى شهرنشين و گروه بزرگى كه اكثريت را تشكيل مى دادند صحراگرد و باديه نشين بودند. شهرنشين ها به دو طبقه تقسيم مى شدند: طبقه ى ثروتمندان و اشراف و طبقه ى بى چيزان و بردگان- ثروتمندان تمام تجارت و امكانات محلى و نيروى انسانى را در اختيار خود داشتند و از آنها به سود خود بهره بردارى مى كردند، و بى چيزان و بردگان در سختى به سر مى بردند و زندگى فلاكت بارى داشتند.

اكثريت قريش از دسته ثروتمندان بودند و به علت اقامت در مكه و نزديكى به دريا و اشتغال به تجارت، به وضع بازارهاى اسكندريه در مصر و دمشق و سوريه و انطاكيه در آسياى صغير و جاهاى ديگر آشنا بودند و روش داد و ستد را مى دانستند.

رفت و آمد كاروانهاى تجارى به شهرهاى بزرگ بويژه به شهرهاى ساحلى دجله و فرات در عراق موجب شده بود كه فرهنگ شهرهاى دور و نزديك و بازارهاى تجارتى
به داخل عربستان آورده شود و فاصله ى طبقاتى ميان غنى و فقير زيادتر گردد.

مذاهب الهى كم و بيش در عربستان راه يافته بود و عده اى هم تورات و انجيل را قبول كردند و آورندگان اين دو كتاب آسمانى را پذيرفته و به آنها ايمان آورده بودند و پيروان دين موسى كليم الله نيروى قابل ملاحظه اى به حساب مى آمد. ولى دسته بزرگى از مردم به آداب و سنن قومى خود سخت دل بسته و به خدايان متعدد دست ساخته ى خود روى آورده بودند و آنها را پرستش مى كردند.

لازم به يادآورى است كه در يك نظريه ى كلى و عمومى شكى نيست كه، عرب بدوى دينى نداشت و اگر پيرو دينى بود آن آيين در روح و قلب او تاثيرى نداشت. نزد شهرنشينان يمن و حجاز و عراق و ديگر نقاط نه فقط بت پرستى رواج داشت بلكه در بين آنها از پيروان آيين يهود و نصارى و مجوس و مانى و مزدك يافت مى شد.

همه ى اين اديان مخصوصا بت پرستى در بين اعراب بدوى نيز انتشار يافته بود. اما هيچ يك از اين اديان قلب عرب بدوى را خاضع و روح او را مسخر نمى كرد، عرب بدوى خاصه در نقاط داخلى عربستان و درون باديه و صحرا هيچ پروايى از ديانت نداشت، از اشعارى كه از اين قوم باقى مانده است با وجود آن كه در اين اشعار دست كارى شده است، مع ذلك از مجموعه آنها مى توان اين نكته را به دست آورد كه در نظر عرب بدوى، غنيمت و غارت و آزاد بودن از نظم اجتماعى از هر چيزى گرامى تر بوده است. زندگى اخروى و احتمال حيات بعد از موت و حشر و رستاخيز در تصور عرب نمى گنجيده است، چنانكه شاعر بدوى مى گفت كه داستان زندگى و مرگ و سپس بازگشت به زندگى افسانه اى بيش نيست.

فرهنگ عرب در جاهليت شعر و خطابه بوده است، خط و كتابت در بين بدويان رواج نداشت آنها با اشتغال دائم به زد و خورد و غارت و با داشتن وضع حساس و مزاج عصبى همواره شيفته ى شاعرى و سخن پرورى بودند.

با اين مايه ى فرهنگى، او خانه پشمين خود را بر پشت شتر مى گذاشت و دنبال آب و گياه به راه مى افتاد، زمستان را در جايى به سر مى برد و تابستان را در مكان ديگر مى گذراند، در اين كوچها و مهاجرتها با قبيله اى مى پيوست و از قبيله اى مى گسست.

هنگامى كه قدرت مردم حبشه در حال توسعه بود، زمينه ى ترويج مذهب مسيح در عربستان فراهم شد و از طرفى مهاجرت يهوديها به حجاز و يمن و گسترش فعاليت آنان
در داد و ستدها سبب شد كه آيين يهود هم در بين اعراب منتشر شود، و همچنين به سبب مجاورت عربستان با ايران، مذهب مجوس و حتى آيين هاى زندقه در بين برخى قبايل عرب راه يابد.

از شواهد و قراين تاريخى چنين معلوم است كه يهوديان از زمانهاى بسيار دور حتى قبل از ميلاد مسيح در شبه جزيره عربستان زيست مى كردند و ساكن بودند.

طوايف يهود گذشته از زراعت و تربيت اغنام، به صناعت نيز توجه داشتند، و از راه زرگرى و شمشيرسازى و تهيه و فروش زره و لوازم جنگى ثروت فراوانى اندوخته بودند. رباخوارى كه نزد قريش و نصاراى نجران رواج داشت از عمده كار و كسب يهود بود در طائف مقارن ظهور اسلام عده ى زيادى مهاجران يهود سكونت داشتند ولى در مكه عده ى آنها بسيار كم بود.

آيين مسيح نيز قبل از ظهور اسلام انتشار داشت و اين آيين بيشتر از جانب شام و عراق در بين ساكنان عربستان توسعه يافته بود.

مشهورترين مركز نصارى نجران بود و اين شهر از جهت صنعت و تجارت اهميت خاص داشت، زيرا سر راه بازرگانى يمن و حيره واقع شده بود و قبل از قرن پنجم به قولى از طريق حيره و به روايتى از جانب شام، آيين عيسى در آنجا انتشار يافت- در يمن نيز آيين مسيح به واسطه ى حبشه اى ها رواج يافت، دعاه مسيح در سراسر راه هاى بازرگانى به تبليغ و نشر آيين خويش اهتمام مى كردند و در بازارها و مجامع عمومى خلاصه در همه جا اين دعاه بدويان را به آيين مسيح دعوت مى كردند.

بايد دانست كه عرب بدوى سطحى و ظاهربين و مادى و ديراعتقاد بود. هيچ ديانتى را به جد نمى گرفت. با اين همه، در بين بدويان مقارن ظهور اسلام كسانى پديد آمده بودند كه هر چند ديانت يهود و نصارى را نپذيرفته بودند، اما از آنها چيزهايى آموخته بودند. به وجود خداى يگانه و به روز جزا، اعتقاد داشتند، خداى يگانه كه او را الله مى خواندند، در نظر آنها خالق و مدبر عالم به شمار مى آمد و جزا و حساب خلق مقتضاى تدبير و حكمت او بود.

انديشه روز جزا، بعضى را به انزوا و تفكر كشانيده بود. برخى به همين انديشه از آنچه پليد مى شمردند چون خمر و زنا خويشتن دارى مى كردند. اين عقايد را دنباله ى دين
ابراهيم مى شمردند كه همه اعراب خويشتن را بدو منسوب مى نمودند [ تاريخ ايران بعد از اسلام ص 249 تا 271 عبدالحسين زرين كوب. ]

/ 63