بیشترلیست موضوعات مقدمه پيشگفتار سخني که بايد بگويم: على با شخصيت وسيع و متنوع غوغاى جانشينى پيامبر جاهليت مكه و ظهور اسلام مهاجران و مدعيان انصار از خاك بستر گرفت و به سوى رفيق والايش پرواز كرد نمازگزاران بر پيكر پاك پيامبر چگونه سفارش پيامبر فراموش شد تلاش براى رسيدن به خلافت قدرتى كه در خانه پيامبر در تلاش بود ام المومنين عايشه در انديشه فرمانروايى از زمان تولد تا برگزيده شدن به همسرى رسول اكرم همسرى پيامبر ام المومنين بعد از رحلت پيامبر دستهايى كه از آستين بيرون آمد ام سلمه خطاب به عايشه گزينش ابوبكر به خلافت چرا از بنى هاشم كسى در مجمع عمومى انصار شركت نكرد عباس بن عبدالمطلب و مساله خلافت اسير جنگ بدر در درياى انديشه سعد بن عباده با گناهى بزرگ اگر محمد پيامبر نبود باز هم على جانشين او بود على و بيعت با ابوبكر على سياستمدارى مدبر و متفكر سقيفه يا نخستين شوراى بركنارى على از خلافت على و خلافت انتصابى توطئه قتل خليفه دوم وصيت عمر در بستر بيمارى اينك تحليلى بر وصيت عمر على و دومين شوراى خلافت على بار ديگر خانه نشين شد على نپذيرفت و گفت نه زبانه هاى آتش قاتلان عثمان در زواياى تاريخ معاويه در شام برنامه حكومت على آغاز مخالفتها در آغاز خلافت قانون و عدالت على در بصره خلافت اسلامى نه سلطنت دينى از جنگ جمل تا آخرين پيامدهاى جنگ صفين قرآن در ميدان جنگ اصول سياست زمامدارى على به سوى ميعادگاه- على رستگار شد توضیحاتافزودن یادداشت جدید
"آيه 3 از سوره مائده" ظاهر آيه نشان مى دهد كه تمام فرايض و احكام پيش از نزول اين آيه به مرحله ى كمال و تمام خود رسيده است. بعضى از مفسران هم گفته اند پس از اين آيه هيچ حلال و حرامى نازل نشده، ولى در اين باره توجيه هايى هم به عمل آمده از جمله نوشتند كه ''معنى اكمال دين اسلام خلافت اميرالمومنين ''ع'' مى باشد زيرا از امام باقر و امام صادق عليهماالسلام روايت شده است كه فرمودند اين آيه در نصب على عليه السلام به خلافت در غديرخم- موقعى كه پيغمبر ''ص'' از حجه الوداع باز مى گشت- نازل شد و صادقين عليهماالسلام اضافه فرمودند كه آيه ى مذكور آخرين فريضه و تكليفى بود كه خداوند به مردم اعلام نمود، و پس از آن هيچ فريضه اى نازل نشد- تاريخ قرآن ص 60 دكتر حجتى'' پيامبر در اين سفر پاره اى از اصول و قواعد اسلام را بيان داشت و فرمود كه همه ى مردم از لحاظ حقوق و وظايف با يكديگر برابرند و نژاد و قبيله و ثروت، و جامه هاى زيبا، و تجمل و آرايش نمى تواند امتياز افراد در جامعه ى انسانى باشد، ارزش هر كس به ميزان پرهيزگارى و تقوايش شناخته مى شود و شخصيت انسان در پرتو شناخت پروردگار و حركت به سوى اوست و فرمود: بدانيد اى مردم كه خداى شما يكى است و پدرتان يكى است و همه فرزند آدميد و آدم مولود خاك است و از شما آن كس در نزد خدا ارزشمند است كه پرهيزكار باشد و عرب را بر غير عرب جز به وسيله تقوى امتيازى نيست و اين دستور فرا راه شماست بدان عمل كنيد و بدانيد كه: اگر چنين باشيد، دين با همه ابعادش به اوج خود مى رسد، آن وقت است كه به سوى جهان انسانيت كه جهان حركت به سوى خداست گام مى گذاريد اكنون آنچه لازمه ى نيكى و دگرگونى درونى براى رسيدن به مرحله ى كمال مطلوب مى باشد در اختيار شما گذاشته شد. اگر به خودسازى پردازيد و آنچه گفته شد به كار بنديد، از فتنه هايى كه گمراه كننده روزگار شماست بر كنار خواهيد ماند و چنان خواهد شد كه مى توانم قبول كنم كه اسلام دين شما خواهد بود. [ و رضيت لكم الاسلام دينا و خشنود شدم از اين كه اسلام را براى شما برگزيده ام. ] پس از حجه الوداع پيامبر از مكه خارج شد و روز 18 ذى الحجه به محل غديرخم كه در 82 ميلى مكه واقع است فرود آمد و دستور داد زير درختها را پاك كنند و اقامتگاهى درست نمايند و مردم را گرد آورند، بلال براى گرد آوردن مردم آواز درداد، مردم به جايگاه رسول خدا شتافتند تا بشنوند كه محمد ''ص'' به زبان وحى به آنها چه خواهد گفت. رسول خدا بر منبرى كه از جهاز شتران درست كرده بودند نشست و خدا را سپاس گفت و مردم را اندرز داد كه از تقوى توشه گيرند و به سوى آخرت سبكبال باشند و شيطان را دشمن بدارند و با فروغ قرآن تاريكيهاى جهل و غفلت را از خود دور نمايند و آن وقت بيفزود كه نزديك است داعى پروردگار به سويم بيايد و من او را اجابت كنم- من از خود دو امر بزرگ در نزد شما مى گذارم [ حديث ثقلين در غديرخم در برخى روايت در عرفات يا هنگام بازگشت پيامبر ''ص'' از طائف يا در مدينه هنگامى كه در بستر بيمارى آرميده بود صدور يافته است و متن حديث هم به عبارتهاى مختلف نوشته شده است. ادوار فقه جلد سوم ص 72 و 73. ] نخست كتاب خداست كه سراسر هدايت و نور مى باشد پارسايى و پرهيزكارى را نشان مى دهد و عبادت كردن به راستى و صميميت را مى آموزد، و از آن فارغ نشويد و خود را بى نياز ندانيد و آن كس كه به قرآن توسل و تمسك جويد در دو جهان رستگار شده است. ديگر اهل بيت من است كه درباره ى آنان خداى را به ياد داشته باشيد و بدانيد كه رحمت و بركت خدا بر آنان فرو فرستاده شده است و شفاعتشان پذيرفتنى است، پس از من، درباره ى اين دو چنان رفتار كنيد كه مورد رضايت خداوند باشد، اين دو همچنان با يكديگر خواهند بود تا در رستاخيز در كنار حوض كوثر مرا ملاقات كنند، و بر آنها عصيان روا نداريد، و در رديف دوستانشان باشيد كه از هول و هراس رستاخيز و از سياهى چهره و تباهى حال، نجات خواهيد يافت، آن گاه فرمود: اى مردم آيا من اولى به شما و از نفسهاى شما نيستم [ يا ايها الناس الست اولى بكم من انفسكم و اشاره به آيه شريفه ''النبى اولى بالمومنين من انفسهم''. ] آواز برآمد اى رسول خدا چنين است. آن گاه دست على را گرفت و فرمود: ''من كنت مولاه فهذا على مولاه [ پيامبر اكرم ''ص'' جمله ''من كنت مولاه فهذا على مولاه'' را فقط در جريان غديرخم بيان نفرمودند. بلكه در موارد ديگر نيز براى تثبيت ولايت حضرت على ''ع'' آن را تكرار فرمودند- مبانى فقهى حكومت اسلامى درس آيه الله منتظرى ''كيهان- 13248''. ] اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادرالحق معه حيث كان'' سپس على بر خيمه خود درآمد و مردم به ديدارش شتافتند و تهنيت گفتند. عمر به نزد على آمد و گفت خوشا به حال تو اى فرزند ابوطالب بامداد كردى هنگامى كه مولاى من و هر مومن و مومنه بودى. به روايت علماى مذهب اماميه آيه سوم از سوره مائده در اين روز بر پيامبر نازل شد [ حبيب السير ص 409 و 410 و 411- ابن هشام 478. ] در تاريخ ياد شده است كه موضوع غديرخم از طريق 114 صحابى از جمله ابوبكر، عبدالرحمن بن عوف، سعدبن ابى وقاص، ابوايوب انصارى، ام المومنين عايشه تاييد گرديد، اما خود در برابر كارى كه در سقيفه بنى ساعده انجام شد دست به تاويل زدند. در زمان خلافت اميرالمومنين على عليه السلام عده ى كثيرى از مهاجرين و انصار شهادت دادند كه اين حديث را در روز غديرخم از زبان پيامبر ''ص'' شنيدند. عده اى در تحليل تاريخى وقايع غديرخم، مى گويند لشكريانى كه به همراه على ''ع '' از يمن مراجعت كرده بودند از وى شكايت داشتند و پيامبر براى توجيه مقام على سفارش فرمود.