زندگانی سیاسی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی سیاسی امام علی (ع) - نسخه متنی

علی علامه حائری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ابن اسحاق از ابى سعيد خدرى روايت كرده است [ ابن هشام ص 374. ] كه مردم نزد پيامبر به دادخواهى رفتند و پيامبر در ميان آنان برخاست و خطبه خواند و فرمود كه از على شكايت نكنيد زيرا او در راه خدا سخت تر از آن است كه كسى بتواند از او شكايت كند.

اهل تسنن مى گويند در متن حديث غديرخم اشكالى نيست بلكه اشكال در معنى كلمه مولى است كه شيعيان آن را به معناى اولى به تصرف مى دانند و حال آن كه مولى در اين حديث به معناى محب و ناصر و دوست است و چون پيامبر ''ص'' مى دانست كه على كرم الله وجهه دشمن زياد دارد خواست او را به امت توصيه كند و برساند كه هر كس را من محب و دوست و ناصر او باشم على هم محب و دوست و ناصر او مى باشد و اگر بيعتى از مردم گرفته شد براى آن بود كه بعد از پيامبر ''ص'' على كرم الله وجهه را اذيت نكنند [ شب هاى پيشاور ص 613. ]

برخى مى گويند كه پيامبر در هنگام بيمارى راجع به على عليه السلام سفارش مخصوصى نفرموده است. عبداله بن كعب بن مالك گفته است كه رسول خدا در هنگام
بيمارى روزى به مسجد آمدند و اين چنين سخن گفتند:

''اى گروه مهاجرين درباره انصار به نيكى رفتار كنيد زيرا مردم روز به روز زيادتر مى شوند. ولى انصار به همين حال كه هستند زيادتر نمى شوند اينان پناهگاه من هستند كه بدانها پناهنده شدم. پس درباره ى نيكانشان نيكى كنيد و از بدانشان درگذريد. [ ابن هشام ص 426 ج 2. ]

در آن روز كه پيامبر ''ص'' درباره ى انصار سفارش فرمود از على كه راهگشاى امت به سرچشمه عدالت بوده است سخنى نگفت، شايد ضرورتى نداشته و پسنديده آن بود كه جانب انصار گرفته شود و در نامه ى زندگانى آنان حسنات و طيباتى نوشته و در چشم انداز جهانيان گذاشته شود تا بر آنان رحمت فرستند.

مى گويند هنگامى كه بيمارى رسول خدا فزونى يافت و مرگ شتابان به سوى پيامبر '' ص'' مى آمد، فرستاده ى خدا به اين انديشه افتاد كه سفارشى بنوشته بگذارد تا كسى به فتنه و فساد دل خوش نكند. پس فرمود كه وسائل نوشتن "دوات و شانه" آماده كنند: تا بگويم و بنويسيد آنچه را كه مى گويم تا همچنان پرهيزكار و پارسا بمانيد و گمراه نشويد [ از قول ابن عباس اين حديث به عبارت مختلف نقل شده و مرحوم مقدس اردبيلى در حديقه الشيعه مضمون اين حديث را به استناد مدارك اهل سنت و جماعت نگاشته است- دعوت حق ص 356 و 357. ]

آنانكه بر بالين پيامبر بودند مانع شدند و در جاذبه ى وسوسه نفس قرار گرفتند و نافرمانى نمودند و صداها كردند، مى گويند عمر در اين جريان سختكوش بود كه نوشته اى به جاى گذاشته نشود، پيامبر ''ص'' از اين كردار آزرده شد و چهره در هم كشيد و از آنان خواست كه از كنار بسترش دور شوند.

اهل تسنن به اين حديث ايراد دارند كه چه كسى مى توانست چنين جراتى به خود راه دهد كه در مقابل گفته ى رسول خدا كه اطاعتش واجب و تمرد و مخالفتش كفر است ايستادگى كند. ديگر آن كه اين پرسش قابل طرح است، آيا در تمام مدتى كه پيامبر ''ص'' به زبان وحى سخن مى گفت يا مطلب ويژه اى را بيان و موضوعى را سفارش مى فرمود ابتدا وسائل كتابت حاضر مى شد و سپس پيامبر ''ص'' به بيان وحى و گفتار مطالب و سفارش مى پرداخت؟

البته پاسخ مثبت نخواهد بود زيرا، مطلبى كه بر پيامبر نازل مى شد پيامبر آنها را به صورت شفاهى القاء مى كرد و در سينه ها و حافظه ها و بعد به صورت نوشته ها ضبط
مى شد. شايد روش كار غير از اين بوده است.

شايد در هيچ موردى ديده نشده كه پيامبر گفتن وحى را بر حاضر كردن وسيله ى كتابت معلق فرموده باشد و ممكن است چنين نبوده باشد.

موضوع ديگر آن است كه آيا پيامبر در ساير مسائل و مطالب و احكام، افراد را به شهادت طلبيدند كه اين مرتبه بخواهند در حضور جمع بفرمايند كه مى خواهم براى شما چيزى بنويسم تا گمراه نشويد و حاضران را شاهد بگيرد و يا به عنوان شاهد از آنها امضاء بگيرد، بالاخره بايد قبول كرد كه اين حديث بحث انگيز مى باشد ولى بايد دانست كه در كتب معتبر اخبار و تواريخ وارد شده و مورد استناد است.

موضوعى كه بايد بدان توجه داشته باشيم آن است كه، از زمان بعثت تا هنگام رحلت پيامبر ''ص'' نشانه هاى بسيارى وجود دارد كه بعد از رسول خدا، على عليه السلام برتر و سزاوارترين مردم براى امامت و خلافت است.

/ 63