زندگانی سیاسی امام علی (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی سیاسی امام علی (ع) - نسخه متنی

علی علامه حائری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اما در صفين


موضوع بر سر تعيين سرنوشت خلافت اسلامى بود، معاويه براى به دست گرفتن زمامدارى كشور پهناور اسلام با نقشه ى جنگى كه از پيش تهيه و مطالعه كرده بود به صفين
وارد شد.

ارتش معاويه از مزدوران و حقوق بگيران و افرادى به نام تازه مسلمان كه از فنون جنگى اطلاع كامل داشتند تشكيل شده بود. قواى جنگى معاويه از نظم سربازى و وحدت فرماندهى برخوردار بودند و هر كسى كه با برنامه ى جنگى معاويه مخالفت مى كرد بدون محاكمه از پاى درمى آمد.

قدرت جنگى على در ميان دانشمندان و فقها و حكما و حافظين قرآن و مناجات كنندگان در دل شب تقسيم شده بود. اينان بر اساس نيروى ايمان خود و براى تقرب به خدا مى جنگيدند و معتقد بودند اگر بكشند يا كشته شوند به بهشت مى روند.

سربازان على، با اعتقاد به اين كه براى اسلام جهاد پيش آمده است، بنا به وظيفه ى شرعى خود، و به فرمان امام خود، در جهاد شركت كردند.

بنا به گزارش تاريخ در قواى اميرالمومنين ''ع'' 17 نفر از مهاجران و 70 نفر از انصار بودند كه در يك موقعيت تاريخى با پيامبر ''ص'' بيعت كرده بودند. مورخان اصحاب پيامبر را كه همراه امام بودند به 1800 نفر برآورد كردند.

شماره سربازان طرفين جنگ به طور دقيق معلوم نيست و در تاريخ به اختلاف فراوان ثبت شده است.
مدت جنگ صفين به طور صحيح معلوم نشده است. مسعودى مدت اقامت لشكريان را در صفين يك سال، در جاى ديگر مدت نبرد را 120 روز نوشته و اضافه كرده است كه در اين جنگ 45 هزار نفر از قواى معاويه و بيست و پنج هزار نفر از لشكريان على كشته شدند كه از ميان آنها 25 نفر از صحابه ى رسول خدا بودند، تعداد جنگهايى كه طرفين بدان دست زدند 70 جنگ بود. قواى معاويه زودتر به صفين وارد شدند و آب فرات را تصرف كردند و آن را به روى لشكريان على بستند.

امام كه در تاريكى شب از اردوى خود بازرسى مى كرد در دل شب آواز مردى را شنيد كه با خدا به راز و نياز پرداخته و مى گويد، پروردگارا

''اين قوم آب فرات را به روى ما بستند در صورتى كه على با ماست، هدايت با ماست، نماز با ماست، روزه با ماست و مناجات گران نيمه شب با ما هستند''.

على ''ع'' موضع آب را به دست مى گيرد و قواى معاويه را دور مى كند اما آب را به روى قواى دشمن نمى بندد، جوانمردى را به كار مى برد و از شكست قطعى دشمن با
اسلحه ى تشنگى خوددارى مى نمايد.

امام، مردم شام را به كتاب خدا دعوت كرد ولى جواب دادند كه ميان ما و شما شمشير است تا آن كه زبون تر است نابود گردد.

شعار سربازان على اين بود كه روزى درباره ى تنزيل قرآن با آنها جنگيديم و امروز درباره تاويل قرآن بر شما مى تازيم و ضربت مى زنيم تا سرها از محل هاى خود فروريزد و دوست را از دوست خود غافل كند تا حق به راه خويش بازگردد'' [ مروج الذهب ص 1:709 و 1:738. ]

اميرالمومنين به كرات از معاويه دعوت كرد كه خود به جنگ بيايد و كار را به خدا واگذارند تا بر يكى از ما دو نفر استوار گردد. معاويه قبول نكرد و به ميدان نيامد.

جنگ سرنوشت ساز در صفين به مدت ده روز بود كه دو روز آخر آن بدون هيچ گونه وقفه اى ادامه داشت.
سربازان از بامدادان روز پنجشنبه بى انقطاع شمشير زدند و فرصت غذا خوردن و آشاميدن را نداشتند و تا بامدادان روز جمعه مشغول نبرد در ميدان كارزار بودند و از خستگى صداى زوزه از دهانشان خارج مى شد كه به همين جهت شب جمعه را "ليله الهرير" خواندند.

روز جمعه، روز دهم جنگ، روزى سرنوشت ساز بود قواى على به محاصره كردن قواى دشمن پرداخت و پيروزى نزديك شده بود كه شاميان قرآنها را سر نيزه كردند و فرياد برآوردند كه ما به آنچه كتاب خدا حكومت كند پذيرا هستيم، عده كثيرى از لشكريان على گفتند كه ما با كتاب خدا به جنگ نمى پردازيم و آن را به حكومت قبول داريم. در ميان سربازان امام، اشعث بن قيس كندى بيش از ديگران پافشارى مى كرد، اشعث در زمان خليفه سوم والى آذربايجان بود و اميرالمومنين او را عزل كرد.

اشعث نخستين كسى بود كه شمشير خود را غلاف كرد و فرياد برآورد كه جنگ با مردمى كه پيرو قرآن و خواهان حكومت قرآن هستند جنگ با خدا و رسول خدا مى باشد و بعد از اشعث چند نفر از فرماندهان نيروى على به سخن درآمدند و گفتند كه ما ميل نداريم به روى قرآن شمشير بكشيم. اشعث كه به تحريك سپاهيان پرداخته، و آنان را به نافرمانى خوانده بود، فرياد مى كرد كه:

''تا كى مى خواهيد زمين را از خون مسلمانان رنگين كنيد و زنان را بى شوهر و
فرزندان را يتيم نماييد، اگر از روى مسلمانان شرم نداريد از خداوند شرم كنيد كه حاضر و ناظر بر كارهاى ما و شماست''

امام وى را مجازات ننمود بلكه به او ديگران آزادى عمل داد تا انديشه هاى خود را بر زبان آرند و آنچه به خاطر مى آورند با اميرالمومنين در ميان گذارند.

سربازان سخت خسته و گرسنه بودند و به استراحت و خواب نياز فراوان داشتند. از اين رو روحيه ى آنان براى متاركه جنگ بسيار آماده بود و بدون توجه به سرانجام كار، سخنان اشعث را بهانه نمودند و شمشيرها را غلاف كردند.

در تحليل موضوعات سياسى و نظامى مربوط به جنگ صفين به نكات تاريك برخورد مى كنيم. علت آن است كه در مورد جنگ بين على و معاويه مطالب و روايات بسيار نوشته و گفته شده است ولى در خصوص نقشه جنگى و كيفيت قواى طرفين از لحاظ ارزش نظامى مدارك صحيح و قابل اعتمادى به دست نمى آوريم.

نكته مهم آن است كه در جبهه ى جنگ نيروهاى طرفين درگير، در حالى كه براى نبرد آماده بودند حالت نه جنگ و نه صلح را حفظ كردند، اين كار وظيفه نگهدارى نيرو را از شبيخون زدن و تعرض يك طرف بر طرف ديگر مشكل مى كند.

اگر مدت توقف جنگ در صفين را يك سال بدانيم بايد قبول كنيم كه طول مدت توقف با وسائل ابتدايى جنگى، كارآيى قواى نظامى را كاهش مى دهد، وضع قوا در خط اول جبهه و چگونگى ضوابط و مقررات سربازى در زمانى كه جنگ متوقف است روشن نيست، ولى به هر صورت اين نتيجه را در بر دارد كه عشق و علاقه سرباز را براى جانبازى كم مى كند و از قدرت دفاعى يا تهاجمى او مى كاهد.

بدين جهت، همين كه مدتى گذشت و حالت نه جنگ و نه صلح بين على و معاويه برقرار شد و كارى صورت نگرفت، قواى اميرالمومنين از اين حالت خسته شدند و نزد امام آمدند و اعتراض كردند كه:

ما بچه ها و زنهاى خود را در كوفه گذاشتيم و به اطراف شام روان شديم كه وظيفه ى دينى خود را انجام دهيم. مردم مى گويند كه اميرالمومنين به جنگ نمى پردازد چون مى خواهد كارها را از راه مذاكره حل و فصل كند، اگر چنين باشد به نيروى جنگى نياز نيست به ما اجازه داده شود كه نزد زنها و بچه هاى خود برگرديم و اگر امام جنگ با معاويه و اهالى شام را با موازين شرعى مطابق نمى داند تكليف را از مسلمانان همگام با امام


بردارد.

/ 63