دزدان -سحرخيز - پند نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
دزدان -سحرخيز
بوذرجمهر،حكيم پرتجربه ،ومعلم ووزيرانوشيروان شاه معروف ساساني بود،اوبه انوشيروان بسيارسفارش ميكردكه سحرخيزباش وصبح زودازخواب بيدارشوكه فوائدبسيار دارد .انوشيروان براثرشب نشيني وعيش ونوش شبهاديرميخوابيدوطبعاصبح ديرازخواب بيدارميشد،به بوذرجمهرگفت براي اينكه به فوائدسحرخيزي برسم ، توهرصبح نزدمن بياومرابيداركن .بوذرجمهرقبول كردوهرروزصبح زودبه بالين انوشيروان ميامدواورابيدارميكرد .انوشيروان ديدبيدارشدن ازخواب سنگين صبحگاهان ،بسيارسخت است ،باتوجه به اينكه شب ديگرميخوابيدنقشه مخفيانه اي طرح كردتاازآمدن بوذرجمهربه بالين خود،جلوگيري كند،به چندنفر گفت صورتهاي خودرابپوشانيدوبه صورت ناشناس صبح زودكه بوذرجمهربه طرف من ميايدبه اوحمله كنيدولباسهايش راازبدنش خارج كنيد .آنان به اجراي اين طرح پرداختند،صبح زودبه صورت ناشناس دركمين بوذرجمهرقرارگرفتندو همين كه بوذرجمهرآمد،به اوحمله كرده ولباسهاي اورابيرون آوردندورهايش ساختند،وتنهاجامه رابراي اوباقي گذاشتند .اودرحالي كه برهنه شده بودبه خانه خودبازگشت تالباسهاي ديگري بپوشدونزدانوشيروان برود،لباسهايش را پوشيدونزدانوشيروان رفت .انوشيروان پرسيداي بوذرجمهرچراامروزديرآمدي ؟ بوذرجمهرگفت قربان امروزصبح زودكه به سوي توميامدم ،چندنفردزدبه من حمله كردندولباسهاي مراربودند،به بخانه بازگشتم ولباسهاي ديگري پوشيدم و آمدم وهمين حادثه موجب ديرآمدن من شد .انوشيروان درحالي كه قاه قاه ميخنديدگفت اين نتيجه سحرخيزي است ،اگرآن وقت بيرون نيامده بودي ،تورا برهنه نميكردندبوذرجمهرگفت قربان آنان زودتربيدارشده بودندكه به فيض خودشان رسيدند ./اقتباس ازجامع النورين ص 220 .