سه -بيمار-در-بني اسرائيل - پند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پند - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سه -بيمار-در-بني اسرائيل

درميان بني اسرائيل پيروان موسي عليه السلام سه بيمارزندگي ميكردندكه يكي بيماري برص پيسي داشت كه لكه هاي سفيداين بيماري درپوست بدنش نمايان بود ديگري ،بيماري كجلي داشت ،وسومي نابينابود .

خداوندخواست آنهاراآزمايش كند،فرشته اي رابه صورت انسان به سوي آنهافرستاد .

فرشته ،نخست نزدآنكه به بيماري برص پيسي مبتلابود،آمدوپس ازاحوالپرسي ازاوپرسيدتوچه چيز رادوست داري ؟اوعرض كردرنگ نيك وپوست نيك رادوست دارم ،وميخواهم ازاين بيماري پيسي كه مردم راازمن دورميكند،نجات يابم .

لاآن فرشته ،دستي بربدن اوكشيد،اوسلامتي خودرادريافت ،وبيماريش برطرف شدورنگ و پوست نيك پيداكرد .

سپس آن فرشته ،به اوگفت چه مالي رادوست داري ؟ اوگفت شتررادوست دارم .

آن فرشته ،يك شترزاينده دراختياراوگذاشت و گفت خداوندازناحيه اين شتر،زندگي توراپربركت سازد .

پس ازاين ،آن فرشته به صورت انسان ،نزدكچل رفت وبه اوگفت توچه چيزي رادوست داري ؟ اودرپاسخ گفت موي نيك وزيبارادوست دارم ،وميخواهم اين بيماري كچلي كه باعث دوري مردم ازمن شده ،ازمن زدوده گردد .

فرشته دستي برسراوكشيد،او سلامتي خودرادريافت وداراي موي نيك وزيباگرديد،سپس به اوگفت چه مالي رادوست داري ؟اودرپاسخ گفت گاورادوست دارم .

فرشته ،گاوي حامله در اختياراوقراردادوگفت خداوندازناحيه اين گاو،به زندگي توبركت بدهد .

سپس ،آن فرشته به صورت انسان نزدكوررفت وپس ازاحوالپرسي .

به اوگفت توچه چيزرادوست داري ؟اوگفت دوچشم بينا .

فرشته ،دستي به صورت اوكشيد واوبيناشد،وسپس به اوگفت چه مالي رادوست داري ؟اودرپاسخ گفت گوسفندرا .

فرشته ،گوسفندي رادراختياراوقراردادوگفت خداوندبوسيله اين گوسفند،زندگي توراپربركت سازد .

ازاين ماجرا،سالهاگذشت ،اولي داراي شترهاي بسيارگرديدودومي ،داراي گاوهاي بسيارشد،وسومي گوسفندهاي بسيار پيداكرد .

ولي دونفرازاين سه نفر،بجاي اينكه شكرخداكنندوبخاطرسلامتي خود،آنهمه نعمت خداداد،به ديگران نيزكمك كنند،آنچنان مغرورشدندكه بيماري قبل رافراموش كرده وناسپاسي نمودند .

شخص مسافري كه اتفاقامبتلابه بيماري پيسي بود،ودرسفر،درمانده شده وتهيدست گشته بود،نزدشترداركه قبلامبتلابه بيماري پيسي بودآمدوگفت ازاين همه شتري كه داري ،يكي ازآنها رابه من بده تابرآن سوارشوم وخودرابه وطنم برسانم ،تورابه آن كسي كه رنگ وپوست نيك وزيبابه توداد،تقاضايم رابرآور .

اوباكمال بي اعتنائي گفت مخارج وحقوق كارگران ،زياداست ،ونميتوانم به توكمك كنم .

مسافر درمانده گفت آياتوهمان نبودي كه بيماري برص پيسي داشتي وخداوند،به تو سلامتي بخشيدوفقيربودي ،خداتوراغني وسرمايه داركرد؟اودرپاسخ گفت نه ،اين طورنيست كه توفكرميكني ،من اين اموال راازپدرانم ،ارث برده ام .

مسافردرمانده گفت اگردروغميگوئي ،خداوندبيماري گذشته ات رابه توبرگرداند سپس آن مسافردرمانده ،نزدكچل كه سلامتي خودرايافته بود،رفت وتقاضاي كمك كردوازاوخواست ازآنهمه گاو،يك گاوبه اوبدهد،اونيز،جواب منفي داد،وگفت من اين گاوهاراازپدران خودبه ارث برده ام .

مسافردرمانده گفت اگردروغميگوئي ،خدابيماري قبل تورابه توبرگرداند .

مسافردرمانده ، نزدكوربيناشده رفت ،وماجراي درماندگي خودراگفت وتقاضاكردتورابه آن خدائي كه بينائي به توداد،گوسفندي به من بده تادراين سفر،غذاي من باشد .

كوربيناشده گفت آري خداوند،به من بينائي داد،هرچه ميخواهي ،ازاين گوسفندهابرداروببر،سوگندبه خدا،هرآنچه ازگوسفندهاراباخودببري ، ازتوجلوگيري نميكنم .

مسافردرمانده كه درحقيقت فرشته بودبه اوروكردو گفت اين گوسفندهامال خودت باشد،من نيازي به آنهاندارم ،براي امتحان و آزمايش تونزدتوآمدم ،توازامتحان الهي ،قبول شدي ،وخداوندازتوخشنود شدودورفيق تودوبيمارپيسي وكچلي ازامتحان ،رفوزه شدندومشمول خشم الهي گشتند،آن دوفرداول ،به بيماري قبل خودگرفتارشدند،واين فردسوم ،روسفيد وسرافرازگرديد .

اين داستان ازپيامبرص نقل شده است ،وبه اين ترتيب به مامي آموزدكه 1درفكروعمل شاكرخداي بزرگ باشيم ،تاپيروزوسرافرازگرديم 2مغروربه چندروزه دنيانباشيم ،وگرنه ،خشم خدامارافراخواهدگرفت .

/ 106