شكر-نعمت - پند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پند - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شكر-نعمت

شخصي با غلامي در كشتي نشست .

غلام قبل از آن ، دريا نديده بود و محنت كشتي نيازموده .

گريه و زاري در نهاد و لرزه در اندامش افتاد .

چندان كه ملاطفت كردند ، آرام نميگرفت آن شخص عاجز شد و چاره ندانست .

حكيمي در آن كشتي بود ، آن شخص را گفت اگر اجازه بمن دهي ، او را بطريقي خاموش گردانم .

شخص گفت اينكار تو نهايت لطف و كرم است حكيم فرمان داد تا غلام را به دريا انداختند .

باري چند ، غوطه بخورد .

پس مويش بگرفتند و سوي كشتي آوردند .

به دو دست در سكان كشتي آويخت .

چون بالا آمد به گوشه اي نشست و آرامش يافت .

آن شخص تعجب كرد و پرسيد كه در اين كار چه حكمت بود ؟ حكيم پاسخ داد از اول ، محنت غرق شدن نچشيده بود ، و قدر سلامت كشتي نميدانست .

همچنين قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد .

/ گلستان سعدي

/ 106