نكوهش -تنبلي - پند نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پند - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نكوهش -تنبلي

يكي روبهي ديد بي دست و پاي

فرو ماند در لطف و صنع خداي

كه چون زندگاني بسر ميبرد ؟

بدين دست و پاي از كجا ميخورد ؟

درين بود درويش شوريده رنگ

كه شيري برآمد شغالي به چنگ

شغال نگونبخت را شير خورد

بماند آنچه روباه ازآن سير خورد

دسگر روز باز اتفاق اوفتاد

كه روزي رسان ، قوت روزش بداد

يقين ، مرد را ديده بيننده كرد

شد و تكيه بر آفريننده كرد

كزين پس به كنجي نشينم چو مور

كه روزي نخوردند شيران به زور

زنخدان فرو برد چندي به جيب

كه بخشنده روزي رساند زغيب

نه بيگانه تيمار خوردش نه دوست

چو چنگش ، رگ و استخوان ماند و پوست

چو صبرش نماند از ضعيفي و هوش

زديوارش آوازي آمد به گوش

برو شير درنده باش اي دغل

مينداز خود را چو روباه شل

چنان سعي كن كز تو ماند چو شير

چه باشي چو روبه به وامانده سير

بخور تا تواني به بازوي خويش

كه سعيت بود در ترازوي خويش

بگير اي جوان دست درويش پير

نه خود را بيفكن كنه دستم بگير

خدا را بر آن بنده بخشايش است

كه خلق از وجودش در آسايش است

/ بوستان سعدي

/ 106