كتاب «آيات شيطاني» و نوشته هائى نظير «مقالة بسط و قبض» از يك چشمه آب ميخورند
و بسيار جاى تأسّف است كه آن مرد اجنبى زنديق، در انگلستان كه مركز مخاصمه و عداوت با اسلام است به نام سلمان رشدى كتابى بنام «آيات شيطاني» بنويسد، آنگاه در كشور اسلام و مهد تشيّع پس از ده سال از انقلاب شكوهمند اسلامى، نظير اين مقاله از كسى كه خود را معلّم و اهل فلسفه و مطالعه ميداند نوشته شود. (394)اين را ذكر كردم تا بدانيد: همه از يك چشمه آب ميخورند. يعنى دانشگاه هاى فلسفه و جامعه شناسى و ماشابَه هما كه در آنجاها برپاست و جوانان ما را هم با تبليغات واهى و پر سر و صدا از تحصيل علوم راستين بازداشته و بدانصوب گرايش ميدهند، و در آن محيطها تربيت ميشوند و فارغ التّحصيل ميگردند؛ براى بروز و ظهور اينگونه ثمرات است. وقتيكه فلسفه اصيل و متين اسلام كنار برود، و بجاى آن در دانشگاهها فلسفه غرب را تدريس كنند، غير از اين توقّع نميتوان داشت.الهيّات را از زبان شيطان آموختن چه معنى دارد؟ فلسفه را از زبان زنادقه فرا گرفتن چه معنى دارد؟ صدرالمتألّهين شيرازى توصيه ميكند: فلسفهاش را افراد پاك و متعبّد و متهجّد بخوانند؛ اين را مقايسه كنيد با فلسفه اى كه در دانشگاهها تدريس ميشود، و فقط سخن از كانت و دكارت و راسل و فرويد و أمثالهم به ميان ميآيد. آيا اين محصّل را خداشناس ميكند؟!