(مسئله 970 ) «مصدود»، به كسى گفته مى شود كه دشمن او را از عمره يا حج پس از احرام منع كند; و «محصور» به كسى گفته مى شود كه به علّت بيمارى از عمره يا حج پس از احرام باز مانده باشد.(مسئله 971 ) كسى كه به احرام عمره يا احرام حج محرم شود، واجب است عمره و حج را تمام كند، و اگر تمام نكند، در احرام باقى مى ماند.احكام مصدود (مسئله 972 ) اگر كسى براى عمره محرم شود، ولى دشمن يا كسى ديگر از قبيل عمّال دولت يا غير آنها او را از رفتن به مكّه منع كنند، و راه ديگرى جز آن راه نباشد، يا اگر باشد مخارج آن را نداشته باشد، مى تواند در همان محلّى كه منع شده يك شتر يا يك گاو يا يك گوسفند قربانى كند، و بنا بر احتياط واجب تقصير كند، يعنى مقدارى از مو يا ناخن خود را بزند; و در اين صورت همه محرّمات احرام حتى زن بر او حلال مى شود.(مسئله 973 ) اگر كسى به احرام عمره وارد مكّه معظّمه شد و پس از ورود، او را به ناحق بازداشت كردند يا از به جا آوردن اعمال عمره منع كردند، در اين صورت به وظيفه مصدود عمل كند، يعنى همان جا قربانى و تقصير كند، بلكه بعيد نيست كه اگر از طواف يا سعى نيز او را منع كنند، همين حكم را داشته باشد.(مسئله 974 ) اگر پس از احرام عمره يا حج به خاطر بدهى او را بازداشت كردند يا از انجام اعمال حج منع كردند، پس، اگر مى تواند بدهى خود را بدهد، بايد بپردازد و به عمل خود ادامه دهد، و اگر نمى تواند بپردازد، حكم مصدود بر او جارى است.(مسئله 975 ) اگر بعد از احرام، از كسى براى رفتن به مكّه يا براى به جا آوردن اعمال، پولى مطالبه كنند، پس اگر داشته باشد بايد بدهد، مگر آنكه بر او حَرَجى باشد، و اگر نداشته باشد يا حَرَجى بر او باشد، ظاهراً حكم مصدود را دارد.(مسئله 976 ) اگر حاجى از يك طريق مصدود شد و راه ديگرى هست كه باز است و مخارج رفتن از آن راه را هم دارد، بايد به احرام باقى بماند و از آن راه برود، و اگر از آن راه رفت و بر حسب اتّفاق حج از او فوت شد، بايد عمره مفرده به جا آورد و از احرام خارج شود.(مسئله 977 ) اگر شخص مصدود، خوف داشته باشد كه اگر از راه ديگرى برود به حج نمى رسد، نمى تواند عمل شخص مصدود را انجام دهد و مُحلّ شود، بلكه بايد به راه ادامه دهد و صبر كند تا فوت حج محقّق شود، كه در اين صورت با انجام عمره مفرده از احرام خارج شود.(مسئله 978 ) تحقق مصدود بودن در حج به اين است كه شخص به هيچ يك از وقوفهاى اختيارى و اضطرارى در عرفه و مشعر نرسد، همچنين، اگر به عملى كه با فوت آن، حج فوت مى شود، نرسد مصدود صدق مى كند، هر چند از روى علم و عمد نباشد، و صور آن در سابق ذكر شد; بلكه ظاهراً مصدود تحقّق پيدا مى كند به اينكه بعد از وقوفين او را از منى و مكّه منع كنند و نتواند نايب بگيرد، بلكه اگر او را از اعمال منى يا اعمال مكّه منع كنند، و اطمينان دارد كه منع ادامه دارد، در اين صورت اگر مى تواند، براى اعمال منى و مكه نايب بگيرد. آرى، در صورتى كه تمام اعمال را به جا آورد و او را از برگشتن به منى براى بيتوته و اعمال ايّام تشريق منع كنند، مصدود بودن تحقق پيدا نمى كند و حجّ او صحيح است، و براى اعمال در اين سال بايد نايب بگيرد و اگر امكان نداشت، براى سال ديگر.(مسئله 979 ) كسى كه از آمدن به مكّه بعد از اعمال منى منع شود يا از اِتمام اعمال يا از به جا آوردن اعمالى كه با ترك آنها ـ حتّى به غير عمد ـ حجّ او باطل مى شود، مصدود شود و به دستورى كه گفته شد از احرام خارج شود، اگر حج بر او از قبل مستقرّ بوده يا آنكه در سال ديگر مستطيع مى شود، و حجّ واجب را به جا نياورده، بايد بعد از رفع منع، دوباره به حج برود و اعمالى كه به جا آورده، كافى از حَجّة الاسلام نيست.(مسئله 980 ) كسى كه مصدود است، اگر اميد برطرف شدن مانع را داشته باشد، بلكه گمان آن را هم داشته باشد، مى تواند به دستورى كه گفته شد از احرام خارج شود.احكام محصور (مسئله 981 ) كسى كه به احرام عمره محرم شود و به واسطه بيمارى نتواند به مكّه برود و يا قدرت بر اتمام عمل از او سلب شود، اگر بخواهد محلّ شود، بايد با اين قصد، يك قربانى دهد، و بنا بر اقوى قربانى يا پول آن را به وسيله شخص مورد اعتماد به مكّه بفرستد و با او قرار بگذارد كه در روز خاصّى و ساعت معيّنى به نيابت از او آن را در مكّه ذبح كند، و وقتى كه روز و ساعت موعود رسيد، تقصير كند. پس از آن، هر چه بر او حرام شده بود حلال مى شود، «بجز زن».(مسئله 982 ) كسى كه براى حج احرام ببندد، ولى به واسطه بيمارى نتواند به عرفات و مشعر برود، بايد قربانى كند، و به احتياط واجب بايد قربانى يا پول آن را به وسيله فرد امينى به منى بفرستد تا در آنجا ذبح كند و با او قرار بگذارد، كه روز عيد ذبح شود و در آن وقت تقصير كند. پس هر چه بر او حرام شده بود حلال مى شود، «مگر زن».(مسئله 983 ) كسى كه حجّ واجب به عهده اوست ولى به واسطه بيمارى، محصور شود، زن بر او حلال نمى شود، مگر آنكه خودش اعمال حج و طواف نساء را به جا بياورد، ولى اگر از به جا آوردن اعمال عاجز شد، كفايت عمل نايب براى حلال شدن زن بر او بعيد نيست; و امّا كسى كه حجّ او استحبابى بوده، بعيد نيست كفايت طواف نايب از او، ليكن احتياط آن است كه در صورت امكان خودش به جا آورد.(مسئله 984 ) اگر كسى كه با او قرار گذاشته بود تا برايش قربانى كند، قربانى را ذبح نكرد و شخص مُحرم در روز موعود مُحلّ شد و با زن هم نزديكى كرد، در اين صورت معصيت نكرده و كفّاره هم ندارد; ليكن بايد دوباره قربانى كند يا پول آن را بفرستد و با كسى قرار بگذارد كه در روز معيّنى ذبح را انجام دهد و بايد از زن اجتناب كند; و احتياط واجب آن است كه از وقتى كه معلوم شد قربانى نشده، اجتناب كند، گرچه محتمل است كه وجوب اجتناب از وقتى باشد كه كسى را براى ذبح مى فرستد.(مسئله 985 ) تحقّق محصور بودن، مثل تحقّق مصدود بودن است كه گذشت.(مسئله 986 ) اگر بيمار بعد از آنكه قربانى يا پولش را فرستاد، بهبود يافت، به طورى كه توانايى رفتن به مكّه را پيدا كرد، بايد برود. پس، اگر محرم به احرام تمتّع است و به موقع به اعمال رسيد، اعمال عمره و حج را به جا آورد، و اگر وقت تنگ شد، به طورى كه اگر بخواهد عمره به جا آورد، وقوف در عرفات فوت مى شود، در اين صورت بايد به عرفات برود و حجّ اِفراد به جا آورد، و احتياط آن است كه قصد عدول كند و بعد از آن عمره مفرده به جا آورد; و اين حج، كفايت از حجّة الاسلام مى كند. و اگر وقتى به مكّه برسد كه حج فوت شده، يعنى به وقت وقوف اختيارى در مشعر نرسد، عمره او به عمره مفرده مبدّل مى شود و بايد آن را به جا آورد و از احرام خارج شود، و احتياط آن است كه قصد عدول به عمره مفرده كند، و حجّ واجب را با وجود شرايط در سال بعد به جا آورد.(مسئله 987 ) كسى كه بيمار نيست، ليكن به علّت ديگرى بعد از احرام نتوانسته به مكّه برود، مثل كسى كه پا يا كمرش شكسته يا تصادف كرده و يا به واسطه خونريزى ضعف بر او مستولى شده، بعيد نيست حكم بيمار را داشته باشد، ليكن مسئله مشكل است; بنابراين، احتياط آن است كه در احرام باقى بماند تا وقتى كه بهبود يابد. پس اگر وقت حج فوت شده، عمره مفرده به جا بياورد و از احرام خارج شود، و اگر حجّ واجب بوده، با وجود شرايط اعاده كند.(س 988 ) اگر كسى پس از انجام اعمال عمره تمتّع و خارج شدن از احرام آن، محصور شود و نتواند براى حج مُحرم شود، آيا حج از او ساقط است يا نه؟ وظيفه او چيست؟ ج ـ از احرام خارج شده است، ولى كفايت از حج نمى كند، و چنانچه سال اول استطاعت او باشد، حج بر او واجب نشده است.(س 989 ) اگر شخصى بعد از آنكه براى حج مُحرم شده، دچار سكته قلبى شود، به گونه اى كه هر نوع حركت براى او ضرر داشته باشد، وظيفه او چيست؟ ج ـ اگر نمى تواند وقوفين را درك كند، حكم محصور را پيدا مى كند، و چنانچه وقوفين را درك كرده، نسبت به بقيّه اعمال، تفصيل بين امكان استنابه و عدم آن است، كه قبلاً ذكر شد.(س 990 ) شخصى در مدينه مصدوم مى شود، او را به مسجد شجره مى آورند و مُحرم مى كنند، آيا احرام او صحيح است و وظيفه بعدى او چيست؟ اگر نتواند اعمال حج را انجام دهد، تكليف او چيست؟ ج ـ احرام او صحيح است و اگر مى تواند كه عمره و حج را انجام دهد، ولو با استنابه در طواف و سعى، حجّ او صحيح است; و اگر نمى تواند حج به جا آورد، احوط آن است كه وظيفه محصور را انجام دهد و با احرام مزبور عمره مفرده هم انجام دهد.