تفسیر کوثر جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
پيامبر(ص) نازل مى شد و سپس در طول سال جبرئيل آن را به تدريج مى آورد.طبق اين نظر منظور از رمضان در آيه، رمضان خاصى نيست، بلكه شامل همه ماه رمضانهاى طول رسالت پيامبر است. اين وجه از وجه اولى نيز سست تر است و چيزى جز يك تأويل بى دليل و تكلف بى جهت نيست و ظاهر آيات آن را دفع مى كند بخصوص اينكه فعل هاى انزل و انزلناه كه در آيات مورد نظر آمده است به صورت ماضى است ونمى تواند شامل رمضان ها و ليلة القدرهاى آينده باشد و اين مطلب روشن است. 3ـ منظور از تعبير شهر رمضان الّذى انزل فيه القرآن اين است كه درباره ماه رمضان و وجوب صيام آن، قرآن نازل شده كه منظور آياتى از قرآن است كه مربوط به رمضان و روزه دارى است. گفته اند همانگونه كه به مجموع كتاب آسمانى، قرآن گفته مى شود، به چند آيه هم قرآن اطلاق مى شود. اين وجه از دو وجه اولى هم سست تر است و تدبر در آيه بى پايگى اين سخن را روشن مى سازد زيرا آيه اى كه درباره رمضان نازل شده همين آيه است و محتواى آن يك جمله خبرى است و خبر دادن در يك آيه از نزول همين آيه كار عبث و غير حكيمانه اى است كه كلام خداوند از آن بدور است. از اين گذشته دو آيه ديگر را كه نزول قرآن در شب قدر را بيان مى كنند چه بايد كرد؟ 4ـ منظور اين است كه قسمت عمده قرآن در ماههاى رمضان سالهاى رسالت نازل شده است و لذا مى توان از راه تغليب نزول همه قرآن رابه ماه رمضان نسبت داد. اين وجه نيز در سستى و ضعف دست كمى از وجوه قبلى ندارد و جريانات تاريخى آن را رد مى كند بخصوص اينكه نزول قرآن به تمام ايام و ليالى رمضان نسبت داده نشده بلكه به قرينه دو آيه ديگر(1) نزول قرآن فقط در يك شب از رمضان كه همان شب قدر است اتفاق افتاده و پرواضح است كه كسى نمى تواند ادعا كند كه قسمت اعظم قرآن در نزول تدريجى خود در شب هاى قدر دوران رسالت نازل شده