تاريخ صابئين مندايى
درباره تاريخ منداييهايى كه هم اكنون در عراق و خوزستان و ايران زندگى مى كنند و اينكه اين گروه از كجا آمده اند و سابقه تاريخى آنها چه بوده است ، اطلاعات كاملى در دست نيست. آنچه مسلم است اين است كه اين قوم از جاى ديگرى به اين سرزمين مهاجرت كرده اند و از آنجا كه بعضى از عقايد و آداب و رسوم آنها رابطه تنگاتنگى با آب و رودخانه دارد، اين است كه آنها در كناره هاى رودخانه هاى بزرگى چون فرات و دجله و كارون رحل اقامت انداخته اند. و اين مناطق را مناسب ترين مكان براى انجام آداب و رسوم خود يافته اند. يك گزارش تاييد نشده، كه آقاى عبدالرزاق حسنى از يك مستشرق فرانسوى نقل مى كند، حاكى است كه يك نفر مسيحى به نام دبدا در كنار نهر كارون توطن كرد و ديانتى را تاسيس نمود كه عمده آن از مارقيها و مانوى ها و كنتيها و جز آنها از فرقه هاى صابئين اخذ شده بود سپس در طول قرون، اين فرقه توسعه يافت و به صابئه مغتسله ناميده شد چون شعائر دينى آنها جز با شست و شو در آب جارى انجام نمى گرفت.(1) اين گزارش در عين حال كه بسيار مبهم و ناقص است و تاريخ آمدن دبدا را مشخص نمى كند، از نظر خود منداييها مطرود است و در كتب آنها ذكرى از چنين شخصى نيامده و حتى اشاره اى هم به اين جريان نشده است. در مورد تاريخ منداييها ، آقاى غضبان رومى نويسنده مندايى اشعارمى دارد كه اصحاب اين طائفه اهتمامى به تاريخ نداشته اند و شايد علت آن سوزاندن و دفن و ضايع شدن كتابهاى آنها به هنگام مهاجرت هاى متعددى است كه از ترس يهود انجام داده اند. طبق گفته آقاى رومى، مختصرى از تاريخ قوم مندايى در دو كتاب مقدس آنها به نامهاى كنزاربه و حران كويتا آمده است در كتاب كنزاربه كه مهمترين كتاب دينى آنها وبه زبان مندايى است درباره تاريخ اين قوم چنين آمده است:1 - سيد عبدالرزاق حسنى ، الصابئة قديما و حديثا ص 26