ابوالفدا گفته است: امت سريانى قديمى ترين امتهاست و حضرت آدم و فرزندانش به سريانى سخن مى گفتند و دين آنها همان دين صابئين بود.(2) و به گفته قاضى عبدالجبار، صابئين حران گمان مى كنند كه آنها بر دين حضرت شيث هستند و شيث بر آنها مبعوث شد و كتابى كه بر شيث نازل شد، در دست آنهاست و شيث در ايام طوفان درگذشت و حضرت نوح براى حفظ دين او مبعوث شد.(3)
شهرستانى اظهار مى دارد كه صابئينِ نخستين همان هايى بودند كه به عاذيمون و هرمس كه همان شيث و ادريس هستند، معتقد بودند و نبوت انبياء ديگر را قبول نداشتند.(4) ابن اثير مى گويد كه ادريس يا اخنوح فرزندى به نام متوشلح آورد واو فرزندى به نام صابى آورد و صابئين به همان جهت به اين نام ناميده شدند.(5)
در ايران باستان
وقتى سير تاريخى صابئين را در كتب تاريخى دنبال مى كنيم، ردّ پاى آنها را در ايران قبل از زرتشت و روم قبل از نصرانيت مى يابيم هر چند كه ابن العبرى گفته است كه در روزگاران قديم هفت ملت مهم بودند كه عبارت بودند از فرس و كلدانيها و يونانيها و قبط و ترك و هند و چين و همه اينها دين صابئين داشتند.(6) ولى آنچه كه در گزارش نسبتاً مشروح ابن اثير آمده خبر از تداوم صابئيگرى در ايران قبل از زرتشت و روم قبل از مسيحيت است.1 - مسعودى، مروج الذهب ج 2 ص 2262 - ابوالفدا، المختصر فى تاريخ البشر ص 813 - قاضى عبدالجبار ، المغنى فى ابواب التوحيد و العدل ج 5 ص 1524 - شهرستانى، الملل و النحل ج 2 ص 1525 - ابن اثير، الكامل فى التاريخ ج 1 ص 666 - ابن العبرى ، تاريخ مختصرالدول ص 3