آيا صابئين اهل كتاب هستند؟ - تفسیر کوثر جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر کوثر - جلد 1

یعقوب جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عمل صالحا فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهـم و لاهم يحزنون (بقره / 62)

كسانى كه ايمان آورده اند، يهوديان و نصارى و صابئين هر كس به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد پاداش آنها نزد پروردگارشان است و بر آنها ترس و اندوهى نيست.

2 ـ ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئون و النصارى من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لاهم يحزنون (مائده / 69)كسانى كه ايمان آورده اند و يهوديان و صابئين و نصارى هر كس كه به خدا و روز بازپسين ايمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، پس بر آنها ترس و اندوهى نيست.

3 ـ ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئين و النصارى و المجوس و الذين اشركوا ان الله يفصل بينهم يوم القيمة ان الله على كل شىء شهيد (حج / 17)كسانى كه ايمان آورده اند و يهوديان و صابئين و نصارى و مجوس و كسانى كه شرك ورزيده اند، خداوند در روز قيامت ميان آنها داورى خواهد كرد كه خدا بر هر چيزى گواه است.

در اين آيات در رابطه با صابئين نكاتى وجود دارد كه بعضى از آنها را خاطرنشان مى سازيم:

1 ـ در دو آيه اول و دوم، صابئين در كنار مسلمانان و يهود و نصارى ذكر شده و لحن آيه بيانگر اين است كه دين صابئين هم مانند سه دين ديگر، يك دين توحيدى است و اگر كسى از پيروان اين دين به راستى تعاليم اين دين را كه همان ايمان به خدا و روز قيامت و انجام اعمال صالح است، بشناسد و به آن عمل كند اهل نجات خواهد بود همانگونه كه اين حكم درباره مسلمانان و يهود و نصارى هم داده شده منتهى واضح است كه هر دينى در زمان خاص خودش رسميت و حاكميت دارد.

بنابراين، از نظر قرآن دين صابئين هم مانند سه دين ديگر يك دين الهى و آسمانى است و اعتقاد به مبدء و معاد از اركان آن مى باشد. البته اگر بعدها پيروان اين دين دچار انحرافاتى مانند تقديس ستارگان شدند، مطلب ديگرى است و در دين يهود و نصارى هم نظير همين انحرافات وجود دارد.

2 ـ در آيه اول، صابئين به صورت صابئين كه حالت نصب كلمه است آمده و در آيه دوم به صورت صابئون كه حالت رفع كلمه است آمده از نظر ادبى اين هر دو تعبير در اينجا درست است. به اين بيان كه در آيه اول كلمه صابئين عطف بر ظاهر اسم انّ است كه حالت نصب دارد و در آيه دوم كلمه صابئون عطف بر محل اسم انّ است كه مبتدا است و حالت رفع دارد.

بنابراين از لحاظ ادبى در هريك از اين آيات، صابئين و صابئون هر دو درست است و هر كدام اختيار شود اشكالى ندارد ولى از آنجا كه در رسم الخط قرآن در آيه اول و سوم صابئين و در آيه دوم صابئون آمده همان رسم الخط حفظ شده است.

3 ـ در آيه اول و دوم با وجود اينكه مشابه يكديگرند تفاوتهايى وجود دارد از جمله اينكه در آيه اول صابئين در آخر آمده و در آيه دوم وسط يهود و نصارى ذكر شده است، و همچنين در آيه اول براى كسانى از پيروان اين اديان كه ايمان و عمل صالح داشته باشند دو وعده داده شده: يكى اينكه پاداش و اجر آنها نزد پروردگارشان محفوظ است دوم اينكه ترس و حزنى بر آنها نيست ولى در آيه دوم فقط يك وعده داده شده و آن همان وعده دوم آيه اول است.

4 ـ در آيه سوم لحن سخن با دو آيه ديگر متفاوت است زيرا:

اولاً، دو گروه ديگر بر چهار گروه اصلى اضافه شده و آنها عبارت اند از: مجوس و مشركين.

ثانياً، حكم خاصى درباره آنها داده نشده جز اينكه خداوند در روز قيامت ميان آنها داورى خواهد كرد و آنها را از همديگر جدا خواهد نمود و همواره شاهد اعمال آنهاست.

به قرينه اينكه در دو آيه ديگر در مورد مسلمانان و يهود و نصارى و صابئين حكم واحدى داده شده است، به نظر مى رسد كه منظور از تفصيل و جدا سازى در اين آيه جدايى سرنوشت مشركان از آنهاست و مجوس هم احتمال دارد در رديف آن اديان باشد و احتمال دارد كه در رديف مشركان باشد ولى به قرينه اينكه در روايات و احاديث، مجوس نيز در زمره اهل كتاب آمده و گفته شده كه آنها شبهه كتاب دارند، مى توان گفت كه مجوس هم در رديف آن چهار دين قرار دارد و خداوند طبق اين آيه ميان پيروان اديان توحيدى و مشركان داورى خواهد كرد و آنها را از همديگر متمايز خواهد ساخت.

مطلب ديگر اينكه ذكر صابئين و مجوس در كنار مشركين دلالت دارد كه از نظر قرآن اين دودين، از اديان توحيدى هستند وگرنه آنها را در كنار مشركين ذكر نمى كرد و اين تعبير خود دلالت بر مغايرت آن اديان با شرك دارد و به قول منطقيون قسم شىء قسيم آن نمى شود .

بنابراين اتهام شرك و ستاره پرستى بر صابئين، و آتش پرستى بر مجوس، اتهام درستى نيست هرچند كه ممكن است بعدها انحرافاتى در اين اديان به وجود آمده باشد كه خود مطلب ديگرى است و يهود و نصارى هم دچار چنين انحرافاتى شده اند.

آيا صابئين اهل كتاب هستند؟

از نظر فقهى، بحث مهمى كه درباره صابئين مطرح است اين است كه آيا آنها اهل كتاب هستند يا نه؟ و در هر حال آيا آنها مى توانند در پناه حكومت اسلامى به عنوان اهل ذمه زندگى كنند و جزيه بپردازند يا نه؟

هم در ميان فقهاى شيعه و هم در ميان فقهاى اهل سنت مسأله مورد اختلاف است.بعضى از فقهاى شيعه تصريح كرده اند كه صابئين از اهل كتاب نيستند و بعضى ديگر، هر چند نامى از صابئين نبرده اند ولى گفته اند اهل كتاب تنها يهود و نصارى و مجوس هستند كه نشان مى دهد آنها هم صابئين را از جمله اهل كتاب نمى دانند. در مقابل اينها، بعضى از فقها هم به اهل كتاب بودن صابئين نظر داده اند ولى اين گروه در اقليت هستند.

شيخ مفيد پس از ذكر اين مطلب كه ميان فقهاى عامه درباره صابئين اختلاف نظر وجود دارد، اضافه مى كند كه ما در وجوب جزيه، از سه گروه يهود و نصارى و مجوس تجاوز نمى كنيم زيرا كه سنت رسول الله درباره آنها همين بود و نيز به خاطر توقيفى كه در احكام آنها از پيامبر وارد شده است. آنگاه شيخ مفيد درباره اينكه آيا صابئين مشرك هستند يا نه با شك و ترديد صحبت مى كنند.(1)

شيخ طوسى در نهايه مى گويد: جز يهود و نصارى و مجوس از هيچكس جز اسلام يا كشته و اسير شدن پذيرفته نيست(2) و همو در مبسوط به صابئين تصريح دارد و مى گويد: جز يهود و نصارى و مجوس از ساير اديان مانند بت پرستها و ستاره پرستها از صابئين و غير آنها جزيه گرفته نمى شود.(3)

ابن راوندى مى گويد: جزيه مخصوص يهود و نصارى و مجوس است و اما عبّاد اصنام و اوثان و صابئه، از آنها جز اسلام يا قتل و اسارت پذيرفته نمى شود.(4)ابن ادريس و محقق و علامه بى آنكه نام صابئين را ببرند معتقدند كه تنها از سه دين يهود و نصارى و مجوس اخذ جزيه مى شود و از غير آنها جزيه قبول نيست.(5)

ابن زهره مى گويد: از بت پرستهاوصابئين جزيه قبول نيست دراين باره ادعاى اجماع هم مى كند.(6)علامه در قواعد، صابئين را از نصارى محسوب مى كند و مى گويد: اگر نصارى آنها را تكفير كنند بر دين خود ابقاء نمى شوند ولى اگر آنها را اهل بدعت بدانندابقاء مى شوند.محقق كركى در شرح اين عبارت علامه مى گويد: گفته شده است كه صابئين از

1 - شيخ مفيد، المقنعه ص 270 ـ 271

2 - شيخ طوسى ، النهايه ص 292

3 - شيخ طوسى ، المبسوط ج 2 ص 36

4 - ابن راوندى، فقه القرآن (سلسلة الينابيع الفقهيه) ج 9 ص 12

5 - السرائر ج 2 ص6ـ شرايع الاسلام ص92ـ علامه حلى،تذكرة الفقهاءچاپ سنگى ج 1 ص 410

6 - ابن زهره، الغنيه در ضمن الجوامع الفقهيه ص 584


/ 190