قوم مندايى - تفسیر کوثر جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
كند، پس بپرسد و واهمه اى نداشته باشد. در اين هنگام عمران صابى كه يكى از متكلمان بود بلند شد و گفت: اى دانشمند مردم اگر تو خود نخواسته بودى از تو سؤال نمى كردم. من به كوفه و بصره و شام و جزيره رفته ام و با متكلمان ملاقات كرده ام اما هيچكس را نيافته ام كه ثابت كند كه خداوند يكى است و جز او كسى نيست و قائم در وحدانيت خود است. آيا به من اجازه مى دهى كه از تو بپرسم؟
امام رضا(ع) فرمود: اگر در ميان اين جماعت عمران صابئى حضور داشته باشد تو همان شخصى هستى.عمران گفت: بلى من همان هستم.امام رضا(ع) فرمود: اى عمران بپرس ولى راه انصاف را پيش گير.
عمران گفت: به خدا قسم اى آقاى من اراده نكرده ام جز اينكه چيزى را بر من ثابت كنى و من از آن نگذرم.امام(ع) فرمود: هر چه مى خواهى بپرس.
در اين هنگام و در ميان ازدحام حاضران، عمران صابئى پرسشهاى گوناگونى را مطرح كرد و امام پاسخ داد و بالاخره عمران صابئى در همان مجلس مسلمان شد.(1)متن پرسش ها و پاسخ ها در همين روايت آمده و ماجهت اختصار آنها را نقل نكرديم.
غير از كسانى كه نام برديم، افراد ديگرى هم بودند كه در تمدن و فرهنگ اسلامى سهم داشتند و متهم به صابئى گرى بودند و بعضى هم بعدها مسلمان شدند مانند: ابن الوحشيه و جابربن حيان كه مسلمان شدند و ابو جعفر خازن و ابن الوصيف و ديگران.
قوم مندايى
گروه ديگرى كه به عنوان صابئين شهرت يافته اند قومى هستند كه در قسمتهايى از سرزمين عراق و قسمتهايى از خوزستان ايران زندگى مى كنند و به نام مندايى