بیشترلیست موضوعات مقدمه : سوره حمد 1 ـ نامهاى اين سوره: تفسير سوره حمد سوره بقره - مشخصات اين سوره فضيلت خواندن سوره بقره دورنمايى از سوره تفسير سوره بقره بحثى درباره حروف مقطعه قرآن بحثى درباره مُهر زدن خدا بر دل كافران بحثى درباره تأثير اختلاف لهجه هاى قبايل عربىدر اختلاف قرائات و رسم الخط مصحف بحثى درباره وجوه اعجاز قرآن بحثى درباره آسمانهاى هفتگانه بحثى درباره شيطان ابليس كيست و شيطان كدام است؟ آيا ابليس از ملائكه بود يا از جن؟ چرا خداوند به شيطان اجازه وسوسه داد؟ خطور افكار شيطانى و رحمانى در ذهن انسان شيطان و اهريمن مشخصات شيطان در قرآن: بحثى درباره لقاء الله بحثى درباره صابئين(1) آيا صابئين اهل كتاب هستند؟ وجه تسميه صابئين داوريهاى متفاوت درباره صابئين صابئين در عهد شيث و ادريس و نوح در ايران باستان سلسله پادشاهان صابئى در روم كلدانيان صابئين در عصر اسلام موقعيت شهر حران مأمون و حرانيها عقايد صابئين حرانى هيكلهاى صابئين قول به قدماى خمسه شخصيتهاى صابئين حرانى قوم مندايى تحقيقات جديد درباره مندائيان تاريخ صابئين مندايى رابطه منداييها با حرانيها نظر نهايى درباره صابئين بحثى درباره مسوخ بحثى درباره شعور در عالم جمادات بحثى درباره سحر بحثى درباره نسخ و انساء بحثى درباره امنيت حرم الهى بحثى درباره قبله چگونگى تغيير قبله: آيا قبله عين كعبه و حرم است و يا جهت كعبه؟ احكام فقهى قبله راههاى پيدا كردن قبله بحثى درباره نزول قرآن در ماه رمضان نزول قرآن در ليلة القدر بحثى درباره حقوق زن در اسلام بحثى درباره كرسى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
توجه كنيم كه كلمه حى صفت ذات است و كلمه قيّوم صفت فعل است يعنى چه اين جهان و موجودات آن باشند يا نباشند خداوند متصف به صفت حى است ولى اتصاف خداوند به صفت قيوم در صورتى است كه موجودات عالم باشند و از فيض او بهره مند شوند مانند صفت خالق ورازق. 3 ـ چرت و خواب او را نمى گيرد. وقتى خدا را قيوم دانستيم و پايدارى و قوام موجودات عالم را در هر لحظه وابسته به او دانستيم، روشن است كه نبايد او را خواب يا چرتى بگيرد و در تمام لحظه ها بايد افاضه فيض كند و فيض دادن او با خواب جور در نمى آيد. اساساً خوابيدن و چرت زدن از آثار خستگى يك موجود زنده است و خدا در عين حال كه موجود زنده اى است ، هرگز خسته نمى شود و به طورى كه در پايان آيه خواهد آمد نگهدارى عالم او را خسته نمى كند و بر او دشوارنيست. اينكه اول چرت زدن را گفته بعد خواب را،از اين جهت است كه قيمومت عالم و نگهدارى آن حتى باعث خواب سبك براى خدا هم نمى شود تا چه رسد به خواب عميق او. اين نوع سخن گفتن در واقع نوعى ترقى از ناقص به كامل است. 4 ـ آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ اوست. يعنى خداوند مالك و مَلِك تمام موجودات عالم است و اختيار همه عالم در دست اوست. او مى تواند در ملك خود هر گونه كه بخواهد تصرف كند و همه موجودات در برابر او تسليم هستند. 5 ـ هيچ كس جز با اجازه او نمى تواند نزد او شفاعت كند. در روز قيامت كسانى درباره بعضى از گنهكاران كه قابليت شفاعت را دارند، نزد خدا شفاعت خواهند كرد ولى همه اين شفاعت كنندگان تنها با اذن و اجازه خدا شفاعت خواهند كرد و گرنه هيچ كس حتى اگر پيامبر مرسل هم باشد بدون اجازه خدا نمى تواند شفاعت كند و چيزى را بر خدا تحميل نمايد. شفيعان را خود خداوند برمى انگيزد وتعيين مى كند و اين نشانى از لطف و مرحمت او بر بندگان است كه بدينوسيله مى خواهد گنهكاران را از عذاب برهاند. مى توان معناى كلمه شفيع را در اين آيه به تمام واسطه ها و علل و اسباب تكوينى و تشريعى گسترش داد. در چنين صورتى معناى آيه چنين خواهد بود كه تمام اسباب و علل كه در جهان طبيعت دركارند و از خود خواصى به جاى مى گذارند همگى با اذن خداست و هيچ كدام استقلال ندارند و مثلا سوزاندن آتش با اذن خداست و او واسطه بى مقدارى بيش نيست ولذا در آتش نمرود ، ابراهيم را نسوزاند. البته آيه شامل شفيعان روز قيامت هم مى شود چون آنها واسطه در رساندن فيض خدا بر گنهكاران هستند و جز با اذن خدا نمى توانند واسطگى كنند. 6 ـ خداوند همه چيز را مى داند. او تمام حوادثى را كه در پيش روى انسانهاست و يا در آينده اتفاق خواهد افتاد، مى داند و اين گوشه اى از علم بى پايان خداست. مى توانيم جمله ما بين ايديهم را به آنچه بشر آشكار مى كند و جمله وماخلفهم را به آنچه بشر آن را پنهان مى دارد، تفسيير كنيم. يعنى خداوند آنچه را كه آنها آشكا مى كنند و آنچه را كه آنها پنهان مى كنند مى داند نظير اين آيه: ان تبدوا شيئا او تخفوه فان الله كان بكل شىء عليما (احزاب / 54) اگرچيزى را آشكاركنيد ياآن راپوشيده بداريد هماناخداوند به هرچيزى آگاه است. ضمناً هيچ كس نمى تواند بر علم الهى احاطه پيدا كند مگر آن مقدارى كه خود او بخواهد، مفهوم اين سخن اين است كه ممكن است خداوند مقدارى از علم خود را در اختيار كسانى مانند انبياء و اولياء بگذارند. 7 ـ كرسى او آسمانها و زمين را فرا گرفته است. درباره كرسى خداوند يا تخت او به طور جداگانه و مشروح بحث خواهيم كرد و در اينجا اشاره مى كنيم به اينكه كرسى خدا هر چه باشد، گستره علم و آگاهى او در مقام فعليت است كه تمام موجودات عالم را زير پوشش خود دارد و اساساً پيدايش موجودات به معناى تحقق و عينيت يافتن علم ازلى الهى است. 8 ـ نگهدارى آسمانها و زمين خدا را خسته نمى كند. خستگى و دشوارى كار درباره موجودى قابل تصور است كه توانايى محدود و اندكى داشته باشد وقتى كارى از توانايى او فراتر رفت او خسته مى شود و از ادامه كار ناتوان مى گردد. اين موضوع درباره خدا قابل تصور نيست چون همانگونه كه علم او بى پايان و نامحدود است، قدرت و توانايى او نيز نامحدود است و با وجود قدرت بى پايان ، خستگى و دشوارى كار معنى ندارد و بنابراين نگهدارى آسمانها و زمين براى او ملال آور و رنج آور و دشوار نيست و اين گونه مفاهيم در ذات باريتعالى كه كمال مطلق است راه ندارد. 9 ـ او برتر و والاست. برترى خدا بر تمام موجودات واضح و روشن است چون او به هيچ كس و هيچ چيز نياز ندارد ولى همه موجودات به او نياز دارند. 10 ـ او بزرگ است. عظمت و بزرگى خدا نيز روشن است زيرا اوست كه كمال مطلق است و تمام صفات جمال و جلال را دارد و اوست كه بر تمام عالم، هستى بخشيده است او معطى و هستى بخش است پس بزرگ است.چند روايت 1 ـ امام باقر (ع) فرمود: هر كس يك بار آية الكرسى را بخواند خداوند هزار بدى از بديهاى دنيا و هزار بدى از بديهاى آخرت را از او دور مى كند كمترين بدى دنيا فقر و كمترين بدى آخرت عذاب قبر است.(1) 2 ـ عن ابى عبدالله (ع) قال: ان لكل شىء ذروة و ذروة القرآن آية الكرسى (2)هر چيزى بلندى دارد و بلندى قرآن آية الكرسى است. 3 ـ ابوذر مى گويد: از پيامبر(ص) پرسيدم كدام آيه برتو نازل شده كه از همه آيات مهمتر است؟پيامبر (ص) فرمود: آية الكرسى ، سپس فرمود: اى ابوذر آسمانهاى هفتگانه در مقابل كرسى چيزى جز يك حلقه كه در بيابان افتاده باشد نيست.(3) 4 ـ حضرت موسى بن جعفر(ع) در ضمن يك حديث طولانى مى فرمايد: كان حيّاً بلاكيف ولا اين حيا بلاحيوة بل حىّ لنفسه (4)خدا زنده است بدون پرسش از چگونگى و كجايى. او زنده است بدون حيات حادث بلكه او به خودى خود زنده است.1 - مجمع البيان ج 1 ص 6262 - مجمع البيان ج 1 ص 6263 - خصال ص 5234 - نور الثقلين ج 1 ص 258