تفسیر کوثر جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر کوثر - جلد 1

یعقوب جعفری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به نيكى امر مى كنيد و خود را فراموش مى نماييد در حالى كه شما كتاب را تلاوت مى كنيد؟ چرا نمى انديشيد؟ (44) و به وسيله صبر و نماز يارى بجوييد و آن جز برخاشعان بسى گران است(45) آنها كه باور دارند كه پروردگارشان را ملاقات خواهند كرد و به سوى او بازگشت خواهند نمود (46)

نكات ادبى

1 ـ زكوة از زكى به معناى رشد و نمو است و يا به معناى تطهيراست كه در (قدافلح من تزكى) آمده و در اصطلاح شرع پرداختن مقدارى مال است با شرايطى كه در كتب فقهى ذكر شده است.

2 ـ ركوع به معناى انحناء و خم شدن و يكى از اركان نماز است و چون اين حركت روشنترين حركت در نماز است ، لذا مى توان ركوع را به نماز اطلاق كرد و براى همين است كه به فصول نماز ركعات گفته مى شود.

3 ـ برّ به هر نوع احسانى گفته مى شود خواه مالى باشد يا غير مالى.

4 ـ نسيان فراموشى، از يادبردن و گاهى به معناى ترك كردن مى آيد مانند: نسواالله فنسيهم

5 ـ تلاوت قرائت پياپى و با تدبر و تعمق و بيشتر در متون مذهبى استعمال مى شود.

6 ـ خشوع تذلل و نرم شدن و فرق آن با خضوع اين است كه خضوع بيشتر در قلب است و خضوع در جوارح.

تفسير و توضيح

آيه (43) و اقيموا الصلوة... : در آيات قبلى خطاب به بنى اسرائيل مطالبى درباره اصول اعتقادى و بخصوص ايمان به پيامبر اسلام بيان شد و اينك بعضى از احكام عملى نيز بيان مى شود كه يكى از آنها اقامه نماز و ديگرى پرداخت زكات است. پس از ذكر اين دو واجب مهم، اضافه مى شود كه همراه با ركوع كنندگان ركوع كنند و شايد اين دستور اشاره به دو مطلب باشد:

يكى اينكه نماز را به همان صورتى كه در اسلام آمده است برگزار كنند زيرا نماز يهوديان ركوع نداشت. دوم اينكه نماز را با جماعت بخوانند كه مطلوب اسلام است.

آيه (44) تأمرون الناس بالبر... : در اين آيه از عملكرد بزرگان قوم بنى اسرائيل انتقاد شديدى شده است و آن اينكه چرا مردم را به سوى كارهاى نيك دعوت مى كنند ولى خود را ازياد مى برند و از آن كارها نمى كنند؟

علماء قوم يهود و كارگزاران رسمى آن دين، مطابق وظيفه شغلى كه داشتند همواره عموم مردم را به سوى خوبيها مى خواندند و از آنها مى خواستند خدا را اطاعت كنند و مرتكب معصيت نشوند ولى خودشان خدا را اطاعت نمى كردند و مرتكب انواع و اقسام گناهان مى شدند.

شايد بزرگترين معصيت و گناه آنها كتمان آيات الهى بود كه از آمدن پيامبر اسلام خبر داده بود و آنها اين آيات را به مردم نمى خواندند و حتى به خاطر منافع شخصى خود آيات خدا را تحريف مى كردند. در آيات ديگرى از قرآن، فساد مالى و انحراف اخلاقى آنها نيز بيان شده است:

سماعون للكذب اكالون للسحت (مائده /42)

گوش دهندگان به دروغ و خورندگان حرام هستند.

يا ايهاالذين آمنوا ان كثيرا من الاحبار و الرهبان لياكلون اموال الناس بالباطل و يصدون عن سبيل الله (توبه /34)

اى كسانى كه ايمان آورده ايد بسيارى از احبار و راهبان، اموال مردم را به باطل مى خواند و از راه خدا منع مى كنند.

و بدينگونه علماء يهود خود به هر نوع فسادى آلوده بودند ولى همواره مردم را به سوى نيكيها دعوت مى كردند و خداوند آنها را به خاطر همين كار، شديداً مورد انتقاد قرار داد و خطاب به آنها اظهار داشت كه شما چگونه اين كار را مى كنيد در حالى كه همواره تورات را مى خوانيد آيا شما عقل نداريد و يا عقل خود را به كار نمى اندازيد.

بايد بدانيم درست است كه اين خطاب مربوط به علماء يهود است ولى مضمون آن عموميت دارد و شامل تمام كسانى مى شود كه ديگرى را به سوى اعمال خير دعوت نمايد ولى خود به آن عمل نكند. بنابراين تمام عالمانِ بدون عمل و دعوت كنندگان به سوى خير و صلاح كه خود اهل آن نيستند ، مشمول انتقاد شديد اين آيه شريفه مى باشند.

در اين باره رواياتى داريم كه بعضى از آنها را ذكر خواهيم كرد.

آيات (46-45) و استعينوا بالصبر والصلوة... : با توجه به انتقادهايى كه از علماء يهود به عمل آمد و دستوراتى كه به آنها داده شد و بخصوص اينكه از آنها خواسته شد كه به پيامبر اسلام ايمان بياورند، ممكن بود كه علماء يهود از بهم خوردن وضع موجود بترسند و بترسند از اينكه با ايمان به دين جديد كمكهايى كه به آنان مى شد قطع شود و آنها دچار يك نوع مضيقه اجتماعى و اقتصادى گردند و يا مقام و موقعيت خود را از دست بدهند لذا خداوند به آنها راه استقامت و پايدارى را نشان مى دهد

و به آنها مى آموزد كه در اين راه از دو چيز كمك بگيرند: نخست اينكه روحيه خود را نبازند و صبر واستقامت و پايدارى نشان دهند و ديگر اينكه با اتصال به خدا و اداى نماز، خود را در معرض الطاف بيكران الهى قرار دهند و مطمئن باشند كه با اين دو برنامه هيچ وقت انسان درمانده نمى شود و روحى آرام و قلبى مطمئن پيدا مى كند. بعضيها گفته اند: منظور از صبر در آيه روزه است و البته روزه دارى نمايش عينى مراتب صبر و استقامت و عزم و اراده يك انسان باايمان است.

اين نسخه اى كه قرآن كريم براى علماء يهود مى دهد، نسخه اى است كه همه مردم بايد از آن استفاده كنند و بدانند كه هرگاه كسى از درون اراده اى قوى و محكم داشته باشد و از برون با يگانه منبع قدرت يعنى خداوند توانا متصل شود، هيچ مشكلى نمى تواند او را از پاى درآورد و هيچ خطرى براى او تهديد كننده نيست.

آرى صبر و صلوة دو سرمايه عظيم و گرانسنگ است كه هر كس آنها را بدست آورد ، گنجى بزرگ يافته است ولى مسأله اين است كه بدست آوردن اين دو، بسى دشوار است بخصوص انجام نماز به آن صورتى كه خدا خواسته است و با خضوع و خشوع و شرايط خاصى كه دارد، كار هر كس نيست و لذا در پايان آيه به همين معنا اشاره مى كند و مى فرمايد: و انها لكبيرة الاعلى الخاشعين و نماز بسيار گران و سنگين است مگر براى خاشعان. البته ممكن است مراد، صبر و نماز هردو باشد و اينكه استعانت از اين دو، مشكل و سنگين است مگر براى آنها كه در برابر خداوند خشوع دارند آنها خود را براى صبر و نماز آماده كرده اند و به جهت ايمان محكمى كه دارند ، صبر و نماز نه تنها براى آنهاگران نيست بلكه مايه آرامش و خوشحالى آنها است و لذا پيامبر مى فرمود: قرة عينى فى الصلوة روشنى چشم من در نماز است.

انسانهاى ضعيف الايمان اگر هم نماز بخوانند، با سستى و تنبلى و براى اينكه از گردنشان بيفتد نماز مى خوانند و نماز را كار دشوارى مى پندارند كه بايد انجام داد ولى آنها كه ايمان قوى دارند، به نماز عشق مىورزند و در حال نماز به آن آرامش و سكونى مى رسند كه در هيچ حالتى به آن نمى رسند و از نماز لذتى مى برند كه از هيچ چيز ديگر آن لذت را نمى برند.

اينها كه نماز و روزه برايشان مايه آرامش و اطمينان و موجب لذت و خوشى است كسانى هستند كه به ملاقات با پروردگارشان باور دارند ومى دانند كه بالاخره به سوى او باز مى گردند و انتظار اين ملاقات جانبخش و فرح انگيز آنها را چنان در مقابل پروردگارشان خاشع و نرم كرده كه نماز و روزه و ساير عبادات در كام آنها بسى شيرين و گواراست.

كلمه يظنون در اين آيه را بعضيها به معناى مى دانند گرفته اند و گفته اند كه در اينجا ظن به معناى علم است در حالى كه نيازى به اين توجيه نيست و آدمى حتى اگر ظن و گمان آن را داشته باشد كه روزى خدا را ملاقات خواهد كرد، بايد در مقابل او خشوع كند تا چه رسد به علم و يقين. چند روايت

1 ـ و روى عن ابى جعفر (ع) فى هذه الايه (ولاتشتروا باياتى ثمنا قليلا) قال: كان حى بن اخطب و كعب الاشرس و آخرون من اليهود لهم مأكلة على اليهود فى كل سنة ، فكرهوا بطلانها بأمر النبى (ص) فحرّفوا لذلك آيات من التوراة فيها صفته و ذكره(1)

از امام باقر (ع) در تفسير آيه شريفه (ولاتشتروا باياتى...) روايت شده كه فرمود: حى بن اخطب و كعب الاشرس و ديگران از يهود ، مهمانى و سفره اى داشتند كه هر سال يهوديها به آنان مى دادند، آنها نخواستند كه با مطرح كردن پيامبر اسلام اين مهمانى با طل شود و لذا آياتى از تورات را كه در آنها ذكر پيامبر و اوصاف او آمده بود تحريف كردند.

2 ـ قال رسول الله (ص) مررت ليلة اسرى بى على اناس تقرض شفاهم بمقاريض من نار، فقلت: من هؤلاء يا جبرئيل؟ فقال: هم خطباء من اهل الدنيا ممن كانوا يأمرون الناس بالبرو ينسون انفسهم(2)

پيامبر فرمود: شبى كه به معراج رفتم مردمانى را ديدم كه لبهاى آنها با مقراضهايى از آتش بريده مى شود. پس گفتم: اى جبرئيل اينها چه كسانى هستند؟ گفت: آنان خطيبهايى از اهل دنيا هستند. از كسانى كه مردم را به نيكى دعوت مى كردند و نفس خود را از ياد مى بردند.

عن ابى عبدالله (ع) قال: من اشد الناس عذابا يوم القيامة من وصف عدلا و عمل بغيره(3)

امام صادق (ع) فرمود: از كسانى كه در روز قيامت به شدت به آنها عذاب خواهد شد، آن كسى است كه عدالت را تعريف كند ولى خودش به غير آن عمل نمايد.

4 ـ عن ابى عبدالله (ع) فى قول الله عز و جل (و استعينوا بالصبر) قال: يعنى

1 - نورالثقلين ج 1 ص 73

2 - مجمع البيان ج 1 ص 215

3 - كافى ج 2 ص 299

/ 190