تفسیر کوثر جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
اين گروه به مشركين عرب و بت پرستها نزديك تر هستند تا به مجوس.(1)
شيخ طوسى: قتاده و بلخى گفته اند كه صابئين قوم معروفى هستند و براى آنها مذهبى است كه به آنها اختصاص دارد و آن پرستش ستارگان است. در عين حال آنها به خدا و معاد و بعضى از پيامبران اعتراف دارند و بعضيها گفته اند كه صابئين ميان يهود و مجوس هستند و براى آنها دينى نيست و سدى گفته است كه آنها طائفه اى از اهل كتابند كه زبور را قرائت مى كنند.(2)
قاضى عبدالجبار: گروهى از قدماء صابئين گمان كرده اند كه هيولى و صانع هر دو ازلى هستند وخداوند، عالم را از اين هيولى ساخت و بقيه آنها گمان كرده اند كه عالم حادث است و براى آن صانعى قديم است كه به چيزى از اين عالم شباهت ندارد او حكيم است و جاهل نيست، نيرومند است و عاجز نمى شود، سخاوتمند است و بخيل نمى شود او فلك را زنده و ناطق و شنوا و بينا آفريد و فلك است كه تدبير عالم مى كند. آنها ستارگان را ملائكه خواندند و بسيارى از آنها ستارگان را خدايان دانستند و آنها را تعظيم كردند و پرستش نمودند و براى آنها خانه هايى به عدد هفت ستاره ساختند و ادعا مى كنند كه بيت الحرام يكى از آنهاست و آن بيت ستاره زحل است و علت اينكه همچنان باقى است اينست كه زحل دلالت بر بقا و ثبوت و طول مدت دارد.(3)
ابوريحان بيرونى: صابئين باقى ماندگان اسراى بابل هستند كه بختنصر آنها را از بيت المقدس به آنجا برد و چون آنها آن سرزمين را تصرف كردند و بقعه بابل را ساختند، ديگر بازگشت به شام برايشان دشوار آمد و ترجيح دادند كه در بابل بمانند و دين آنها چندان قابل اعتماد نبود پس سخنان مجوس را شنيدند و به بعضى از تعاليم آن رغبت كردند و دين آنها آميزه اى از مجوسى و يهودى شد... گويا آنها دين خود را به ركن ثابتى از وحى و الهام منسوب نمى كنند و تنها خود را به انوش بن شيث بن آدم