تفسیر کوثر جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
نسبت مى دهند.(1) فخررازى: صابئين قومى هستند كه مى گويند مدبر و خالق اين عالم همين ستارگان هفتگانه است بنابراين آنها ستارگان را مى پرستند و چون خداوند حضرت ابراهيم را مبعوث كرد، مردم بر دين صابئين بودند و ابراهيم بر حادث بودن ستارگان استدلال كرد همانگونه كه خداوند از قول او نقل كرده (لااحب الافلين) يعنى من غروب كننده ها را دوست ندارم.(2)
اسفرائينى: از فرقه هايى كه به پيش از اسلام مربوط است اصحاب هيولى هستند كه به قديم بودن عالم و حادث بودن اعراض قائل هستند. سپس اضافه مى كند كه صابئين هم همين مذهب را دارند.(3) ابن المرتضى: صابئين به وجود صانع و قديم بودن آن اعتقاد دارند ولى درباره جسم چند فرقه شده اند بعضى قائل هستند كه هيولى قديم است و بعضى گفته اند كه حادث است. آنها گمان مى كنند كه فلك زنده و شنوا و بينا است و ستارگانش ملائكه اوست و آنها را مى پرستند.(4)
نشوان الحميرى: صابئين گفته اند كه دو چيز قديم است: نور و ظلمت، نور آگاه است و ظلمت نادان چون نور بر ظلمت وارد مى شود ولى ظلمت بر آن وارد نمى شود آنها ذبح مى كنند و نكاح مى كنند و رئيس آنها قابيل است كه سريانى الاصل بود و گفته شده كه صابئين قومى هستند كه ملائكه را عبادت مى كنند و گفته شده كه صابئين قومى هستند كه از دينى به دين ديگر منتقل شده اند.(5) قرطبى: صابئين كسانى بودند كه از دين اهل كتاب خارج شدند.(6)
ابن كثير: صابئين كسانى هستند كه نه بر دين يهود و نصارى و مجوسند و نه مشركند بلكه آنها باقى بر فطرت خود مى باشند و دين روشنى ندارند كه از آن پيروى