معروف هستند و براى خود اعتقادات و آداب و رسوم و زبان خاصى دارند.
تا آنجا كه ما مى دانيم نخستين گزارشى كه در كتب اسلامى از اين گروه آمده ، گزارش ابن نديم است كه از آنها با نام مغتسله و صابئين بطائح ياد مى كند(1) و چيزهايى به آنها نسبت مى دهد كه در اعتقاد منداييهاى كنونى موجود است مانند مراسم شستشوى مداوم آنها كه به همين جهت به مغتسله معروف هستند و اينكه آنها در بطائح زندگى مى كنند و بطائح كه به معناى مسيل پهناور است به جنوب عراق ميان واسط و بصره و نيز دشت ميشان و نواحى خرمشهر كنونى گفته مى شود كه دقيقاً محل سكونت منداييهاست.
همچنين مسعودى در جايى صابئين را به دو گروه تقسيم مى كند: حرانى و كيمارى و مى گويند: اين گروه از صابئين با صابئين حرانى در نحله شان فرق دارند و سرزمين آنها ميان بلاد واسط و بصره از سرزمين عراق به طرف بطائح و نيزارهاست.(2)
و نيز ابوريحان بيرونى پس از صحبت از صابئين حرانى مى گويد: صابئين حقيقى آنهايى هستند كه در واسط و سواد و عراق در ناحيه دو نهر ساكنند و خود را به نوش بن شيث نسبت مى دهند و با حرانيها مخالفند و آنها را عيب مى گيرند و جز در چند مورد با ايشان موافق نيستند.(3)
هم اكنون در خوزستان در كنار رود كارون و كرخه و در شهرهاى اهواز و خرمشهر و آبادان و دشت ميشان و نقاط ديگر و نيز در عراق كنار رود دجله و فرات و در شهرهاى بصره و عماره و موصل و رمادى و جاهاى ديگر ، هزاران نفر زندگى مى كنند كه خود را مندايى يا صابئين يا صبّى مى نامند و داراى زبان و خط مخصوصى هستند كه شاخه اى از زبان سريانى و كلدانى است و داراى معتقدات ويژه وكتب مقدس متعددى هستند و آداب و رسوم و آيين هاى خاص خود را دارند.
1 - ابن نديم ، الفهرست ص 491.
2 - مروج الذهب ج 1 ص 146
3 - بيرونى ، الاثارالباقيه ص 225