منداييها همراه با قوم فرعون در تعقيب يهودى هايى كه با موسى فرار مى كردند خارج شدند و گروهى از آنها در درياى احمر غرق شدند و گروهى كه نجات يافتند به شمال سفر كردند و در قسمتهاى بالاى رود فرات ساكن شدند.(1)
آيا اينها به ميل خود قوم موسى را تعقيب مى كردند ويا فرعون آنها را مجبور به اين كار كرده بود، گزارش از آن ساكت است.
همچنين در گزارش ديگرى از كتاب مقدس حران كويتا آمده است:
مندائيان چون در فلسطين مورد اذيت يهود قرار گرفتند به طرف شمال مهاجرت كردند وبه شهر حران رسيدند و در آنجا برادران دينى خود را يافتند و از آنجا هيئتى در زمان ارطيانوس به بلاد مابين النهرين و خوزستان هجرت كردند و در فتح عربى اين منطقه، هيئتى از صابئين مندايى به رياست يكى از بزرگانشان به نام دانقا با فرمانده عربى ملاقات كرد و امر صابئين را به او گفت و او آنها را بر دينشان ابقا كرد و آنها ميان مسلمانان زندگى كردند و جزيه دادند.(2)
آقاى دكتر زرين كوب در اين باره اظهار مى دارد: منداييان در اثر فشار يهود از فلسطين مهاجرت كردند و در حران بين النهرين اقامت گزيدند و در آنجا براى خود خانه و معبد ساختند و در كنار پرستندگان ارباب انواع و ستاره پرستان يونان و بابل كه هم در اين شهر به آزادى آيين خود را اجرا مى كردند، زيسته ظاهراً از همين روست كه حرانيان ستاره پرست هم بعدها به نام آنها صبّى يا صابى خوانده شده اند و حتى مقارن عهد مأمون خود را با صابئين مذكور در قرآن منطبق شمرده اند (3)
به طوريكه خواهيم ديد منداييان عقيده خاصى به حضرت يحيى دارند و او را منجى خود مى دانند و قسمتى از تاريخ خود را كه مربوط به پس از كشته شدن حضرت يحيى است چنين مى آورند:
شصت سال پس از مرگ حضرت يحيى حامى بزرگ منداييان، يهوديان باز از نو
1 - غضبان رومى، الصابئه ص 16
2 - مقدمه الصابئة المندائيون ص 12
3 - دكتر زرين كوب ، جستجو در تصوف ايران ص 13