تفسیر کوثر جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
دست مسيحيان اداره مى شد، يك مركز ديگر متعلق به فرقه مشرك صابئين نيز دائر بود. دين صابئى شامل پرستش ستارگان مى شد ولى در فلسفه يونان پايه و اساسى داشت و در نتيجه در انتقال سنت فكرى يونان گرايى به زبان عربى سهم مهمى ايفا نمود.(1)
اين گفته آقاى وات كه در حران دو مدرسه وجود داشت درست است ولى اينكه صابئين مشرك و ستاره پرست بودند، مطلبى است كه روى آن بحث خواهيم كرد.همچنين آقاى احمد امين سخنى دارد كه دور از صواب است، او مى گويد: حران شهرى براى بت پرستان شد به گونه اى كه هر كس كه نمى خواست مسيحى شود (از يونانيها و غير آنها) به حران فرار مى كرد و دين آنها آميزه اى از بابلى و يونانى قديم وافلاطونى جديد بود تا اينكه در عهد مأمون خود را صابئين ناميدند. (2)
اينكه حران مركز بت پرستان بود و بت پرستان به آنجا فرار مى كردند، يك نوع اجتهاد بى دليل در تاريخ است.ما تصور مى كنيم كه حرانيها همان صابئين بودند و آنها همانهايى بودند كه پس از انشعاب در ميان پيروان ابراهيم به آنجا مهاجرت كردند و آنها نه بت پرست بودند و نه ستاره پرست بلكه به نوعى ستارگان را تقديس مى كردند و اگر هم بعضى از آنهارا پرستش مى كردند يك كار انحرافى بود همانگونه كه يهود و نصارى هم چنين انحرافهايى داشتند.
مطلب مهم ديگرى كه در صدد بيان آن هستيم اين است كه صابئين حرانى با صابئين مندايى دين مشتركى داشتند هر چند كه همانند دو فرقه از يك دين، اختلافاتى هم ميان آنها وجود داشت. اكنون شواهد و قرائنى را كه دلالت دارد بر وجود رابطه دينى ميان حرانيها و منداييها به طور اجمال تذكر مى دهيم: