خطي در انتهاي افق - شام بازپسین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شام بازپسین - نسخه متنی

نادر نادرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














خطي در انتهاي افق

اي چهره ي تو کودکي من

آيا به ياد داري ؟

در قاب کهنه اي که به ديوار خانه بود

نيزار ساحلي

با آن پرنده هايش چون نقطه ، روي ني

خطي در انتهاي افق بود

من در شب بلند خيالم

با زورقي که در دل آن قاب

از سينه ي بر آمده ي آب مي گذشت

پاروزنان به ساحل ، نزديک مي شدم

آنگه ، تو مي رسيدي در هاله ي طلوع

آغوش مي گشودي ، آسانتر از درخت

من در تو مي غنودم ، چون موج بر زمين

اکنون که مي نشيني ، در قاب چشم تو

نيزار کودکي

با آن ستاره هايش چون نقطه هاي شب

خطي در انتهاي زمان است

وين زورق نشسته به گل ، ديگر

چيزي به جز درنگ نمي داند

دست کسش بر آب نمي راند

وقتي که مي روي

در قاب کوچکي که به ديوار خانه است

ژس تو ، خنده بر لب مي ماند

وين کودکي که ديگر ، کودک نيست

اندوهگين به ياد تو مي خواند

اي چهره ي تو کودکي من

گهواره ي عزيز تنت را

با لاي لاي ساعت بيدار سينه ات

در خلوت تمامي شب ها به من سپار

آه اي ز روزهاي سفر کرده يادگار










/ 50