چراغي در شب دريا - شام بازپسین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شام بازپسین - نسخه متنی

نادر نادرپور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














چراغي در شب دريا

باري به دوش داشتي از دور دست ها

باري پر از غرور و درستي

باري که دسترنج کمال و کلام بود

تصويري مي کشيدي بر پرده ي سپيد

تصويري از هميشه و هرگز

تصوير ناتمام تو ، نقش تمام بود

افسانه مي سرودي با لفظ ناشناس

لفظي نقابدار معاني

بدرود در کلام تو ، عين سلام بود

در لحظه ي هجوم جواني

زخمي به سينه يافتي از هجر آفتاب

زخمي که لطمه هاش پس از التيام بود

شب را هميشه دشمن خود مي شناختي

اما ، به نيروز ميانسالي

مغز تو را ستاره مسخر کرد

اين انتقام شب بود ، اين انتقام بود

آه اي برادر ، اي به سفر رفته

گويي ترا ز بندر پنهان صدا زدند

شايد که گمرهان شب دريا

حاجت به نور سرخ چراغ تو داشتند

آري ، چراغ قلب تو ياقوت فام بود









/ 50